حُزْنِ شریفت ای دوست ! با قلب ما چه ها کرد
تنها به غربت ما ، داغ تو اعتنا کرد
ما دلخوشی نداریم ، غیر از حسین گفتن
پس خوش بهحال آنکه ، نام تو را صدا کرد
تا لحظه ی وفاتم ، مدیون مادرم من
دست مرا گرفت و ، در روضه ها رها کرد
دنبال دسته هایت ، از کودکی دَویدیم
ما را از اهل دنیا ، تیغ عَلَم سوا کرد
خِشت منازلِ ما ، تکیه به پرچمت داد
الطافِ بیرق تو ، این خانه را بنا کرد
سجّاده ی نمازم ، دارالشَّفای من شد
مُهری که تربت توست ، درد مرا دوا کرد
دار و ندار مایی ، سرمایه ی گدایی
اشک تو چشم ما را ، مَشْکی گران بها کرد
نوکر برای گریه ، سیری نمی شناسد
شوری اشک هیئت ، ما را خوش اشتها کرد
از پادویی روضه ، بهتر چه افتخاری ؟
یک کفش جفت کردم ، زهرا مرا دعا کرد
در جاده ی شریعت ، شش گوشه مقصد ماست
سِلکی که انبیا را ، راهی کربلا کرد
خرجی اربعینم ، پیش ابوتراب است
اسباب رفتنم را ، هر بار دست و پا کرد
داغ تو را چشیدن ، والله کار ما نیست
حقِّ مصیبتت را ، زینب فقط ادا کرد
آیات پیکر تو ، در سطح دشت پخش است
از بس که روی جسمت ، مرکب برو - بیا کرد
از وضع کفن و دفنت ، این قدر می توان گفت :
قوم بنی اسد را ، درگیر بوریا کرد
#رضا_دین_پرور