کلا پیش خانوادش همه جوره بی احترامی میکنه بهم انگار زن و شوهر نیستم فقط برای غذا خوردن میاد میره دام میخوابه. پولاشو ازمن پنهون میکنه ب خانوادش میده.ی بار برد ازمایش و دارو گرف جمعا شد ۳ میلیون ب زبون اومد دیدم مادرش میگه پولاتو ب کارت پدرت بزن ندونه وقت خواست بگو میبینی ک کارتم خالیه.شغلش دامداریه همه جامونو کک گرفته بچم تو بدنش ی جای صاف نیس همه جاشو نیش زدن گفتم منو ببر چن روز بمونم خونه پدرم ن برای خونه کولر میگیری از ی جا هم کک و پشه هس اینجایی بقیشو بگم
خلاصه گف نمیبرم غذا رو کی برای چوپانا درست کنه گفتم نمیبینی وضع بچه رو چطوره حالش میگه هیچی نمیشه ی لحظه وایساد گف اگ پول داشتم ی لحظه هم نگهت نمیداشتم منم گفتم توچی هستی اخه منو نگه داری شبیه ادم نیسی ک پدرش گف ببرش دوروز دگ میاد بزار بچه خوب شه اونا هرچی بگن اونو میکنه خلاصه این اورد موقع پیاده شدن ب من گف ی امضا هس تموم کنی بری پی زندگیت گفتم دگ نیا دنبالم از توبرای من شوهر درنمیاد الانم پدرش زنگ زده میگه فردا صب ساعت ۸ خونه باش برای چوپانا غذا درست کن ما یکی از فامیلامون مرده میریم اونجا از صب. منم گفتم بدن بچم خوب نیس نمیتونم بیام از الانبزارین فردا گرم میکنن میخورن گوشیو قط کرد خودشو ب نشنیدن زد مثلا بنظرتون چیکارکنم