دوسته داداشمو خیلی دوسش دارم داداشم گفت اوکی صحبت بکنید اما یهو نظرش عوض شد الان من اونودوسش دارم اما فردا قرار گزاشتم بدون اینکه کسی بفهمه ببینمش و همه چیو تموم کنم با اینکه دوسش دارم 💔
فقط غیرت داداشتو بنازم
حس میکنم گناه کردم که دخترم اگه پسر بودم قطعا عادی بود از رفیقه خواهرم خوشم بیاد
عزیرم
میفهممم
حتما چیزی دیده ازش که صلاحت نی
چرا همه چیو تموم کنی؟واقعا اگر دوستت داره رسمیش کنه
پشت سر داداشت حرف درمیارن شایدم دوستشو میشناسه نمیخواد
دوران ما همچین مواقع داداشا از حسمون میفهمیدن سرمونو میزاشتن دو سینمون
به چه نیتی میخواستی باهاش باشی؟ ازدواج یا دوستی؟
چی بگم شاید چیزی ازش دیده وگرن بدنیس که
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
