منم اونموقع مجرد بودم
بچه دوم داییم که به دنیا اومد به اولی بی محلی میکرد
من اینقدر دعواش میکردم و گریه میکردم
اولی خیییلی مظلوم واقع شد
اینقدر براش گریه میکردم
الهی بمیرم براش یمدت طولانی همش بدون دلیل تب داشت همه جور دکتر و بیمارستانی میبردنش میگفتن نامشخصه علت تبش باید ببرید آزمایشای پیشرفته
بخدا همش از ناراحتی و کمبود محبت بود وقتی یمدت مرکز توجه شد کاملا خوب شد