2733
2739
آخی برو پیش مامانت اینا یا برو پیش شوشو یا سرتو به کتاب گرم کن
ایشالله زودبگذره وآقاتون که میاد حسابی با شکم گنده شما تعجب وشاد بشه.مراقب نی نی نازت باش
خوبی که از حد بگذرد ٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍ ٍٍٍٍ نادان خیال بد کند


شاد باش نه یک روز بلکه هزار سال ...
بگذار آوازه ی شاد بودنت،چنان در شهر بپیچد:
که رو سیاه شوند آنانکه :
بر سر غمگین کردنت شرط بسته اند

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

ای بابا راست میگی عزیزم ولی کاریه که شده سعی کن بیشتر بخوابی غذا خوب بخوری وعصرهاهم یه پیاده روی بری تا دوباره خسته شی وشب راحت بخوابی الان بخواب چون هرماه که بگذره کمترمیتونی بخوابی
خوبی که از حد بگذرد ٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍ ٍٍٍٍ نادان خیال بد کند


شاد باش نه یک روز بلکه هزار سال ...
بگذار آوازه ی شاد بودنت،چنان در شهر بپیچد:
که رو سیاه شوند آنانکه :
بر سر غمگین کردنت شرط بسته اند
2731
خیلی سخته ولی تو تنها نیستی یه نی نی خوشگل داری که هر وقت بخوای می تونی باهاش حرف بزنی شعر بخونی قصه بگی . حال و هوای روحیت روش خیلی تاثیر داره . خوشحال باش و این خوشحالی رو به خودت تلقین کن. تازه می تونی یه ختم قران کنی واسه سلامتی امام زمان و نی نی ات .
آخی .نازی .بمیرم الهی
مامان پریا جون .خواهر منم وقتی بارداری بود شوهرش همش میرفت سفر خارجه به خاطر کارش مجبور بود .هر بارم یک ماه می موند .کلا از 9 ماه 3 ماهش رو هم پیش زنش نبود .خواهرم به روی خودش نمی آورد ولی ما می دونستیم چقدر واسه زن باردار این قضیه سخته
ما همش می رفتیم پیشش می موندیم .خونمون بهش نزدیک بود
تو کسی نمی آد شبها پیشت بمونه ؟یعنی خانواده ات نزدیکت هستند .می تونی بری پیششون بمونی یا اونها بیان پیشت بمونن ؟
به شوهرت بگو هر روز بهت زنگ بزنه .بگو درکت کنه که بارداری و تنهایی بیشتر بهت فشار میاره
ولی کلا با دوست و خانواده وقتتو پر کن که بهت سخت نگذره .مجبوری تحمل کنی تا همسرت به سلامتی برگرده ان شا الله.تا می تونی به به دنیا اومدن نینی فکر کن و برای اومدنش آماده شو .
کتاب های نینی داری بخون کلی کار داری که انجام بدی واسه نی نی تو راهیت عزیزم
خدا نکنه هلن جون. تنت سلامت.

بابا بی معرفتا مبایلشم ازش گرفتن از دیشب که رفته یه زنگ نزده بهم.

خانوادمم نزدیکن ولی باور می کنی اصلا رغبت نمی کنم اونجا هم برم شب موقع اومدن شوشو یاد مهربونیاش میوفتم و گریه میکنم از دلتنگی.

خواهرمم که خیلی ازم دوره .

خوش به حال خواهرت با این خواهر مهربونی که داره
2740
آخی مامان پریا بمیرم برات. من قبل بارداری شوهرم 2 روز می رفت ماموریت خودمو می کشتم الان دارم شاخ در می یایرم همچین ماموریتایی به این مدت تا حالا نشنیده بودم. خدا رو شکر همسرم دیگه ماموریت نمی ره. تو هم کاشکی باهاش می رفتی. من که می گم برو خونه مامانت.3 ماه مدت کمی نیست. حالت چطوره؟بهتری؟؟؟؟؟؟؟ مواظب نی نی گلت باش
ممنون غزل جون . خدا نکنه عزیزم. خودم خوبم الحمدلله. ماموریت دوره ایه یعنی واسه کارش باید یه دوره 3 ماهه ببینه .
منکه نمی تونم. توی یه جای نظامین. اونم شهر تبریز من اونجا برم کجا؟

حال خواهرت بهتره ؟
پریا جان انشاا... دوران بارداری و 3ماه ماموریته شوشو برات راحت و زود بگذره
من کاملا درکت میکنم چون منم از 16هفتگی 3ماه رفت ماموریت سخت بود ولی باید خودتو با نی نی توراهی سرگرم کنی
حرص و جوش رو نی نیت تاثیر میزاره عزیزم
مامان پریا درکت میکنم منم مثل تو باردارم وتنها من از اول بارداریم بخاطر شغل شوشو که همش ماموریته تنهام الانم شاید باورت نشه از بس گریه کردم چشام شده عین دو کاسه خون دارم میمیرم دستم به هیچ جا بند نیست نه به کاری دلگرمم نه به کسی امشب خیلی ناامیدم از وقتی باردارم فقط شب تا صبح دارم گریه میکنم که خدایا من تنهام خدایا تمومش کن التماس میکنم نماز حاجت میخونم شب تا صبح زجه میزنم ولی هیچ خبری نیست احساس میکنم حتی خدا هم منو دوست نداره
خدایا …
بفهمان که بی تو چه میشوم ولی نشانم نده !
خدایا …
هم بفهمان و هم نشانم بده که با تو چه خواهم شد …
مامان پریا جوون من کاملا درکت میکتم الان هفته 36 بارداری هستم و حدودا یکماه و نیمه شوشو جوون رو ندیدم و تا موقع زایمان هم نمیتونه بیاد پیشم.....
کلا واسه من دو هفته اولش خیلییییییییی سخت بود ولی الان خدا رو شکر بهترم.... تقریبا برنامه هر روزم مشخصه ولی اکثرا توی نت هستم....
انشالا بزودی این دوران سپری میشه و شوشو جونت میاد کتارت فقط نگذار به خودت و نینیت سخت بگذره
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز