اون زن افسردگی داشته.
من از نزدیک دیدم یکی شوهرش واقعا هرچی بگم کم گفتم مقصر همش شوهرش بود
اینم به مرض جنون رسیده بود جایی برای رفتن هم نداشت. از بس شوهرش اذیتش میکرد. اینم گفتم کاری نکن خودم بکشم. خیال نکن من خودم تنها میرم بچها رو با خودم میبرم زیر دست زن بابا نباشن. خونه زندگی و ماشینت هم اتیش میزنم. خودت بمونی و لباس تنت
از اون روز یکم شوهرش بهتر شد
ولی واقعا افسردگی خیلی بده