اولای داستان ک علی همش مست میکرده و مادرش طرفداریشو میکرده یاد شوهرم افتادم و مامانش
خدا رو شکر جدا شدم
خدارو شکر عزیزم 😔
بسیار زیبا بود لذت بردم واقعا ممنونم عزیزم 💖
عالی بود واقعا.ممنون
سلام رم عزیز خوبین..من این داستانو تازه خوندم عالیه 👌👌👌👌هم از خانم گلکار وهم ازشما ممنونم..میشه از خانم گلکار خواهش کنین عکس جوانی والان لیلا رو بزارن من عاشق لیلا وتفکراتش شدم وقتی میخوندم غرق میشدم تو داستان وهمه چیزایی که برای لیلا اتفاق میفتاد فکر میکردم من اونجام ومیبینم باور میکنین تو خوابهام تواون مدت همیشه لیلا حضور داشت خیلی زن فداکار وقوی بوده وی شیرزن واقعی بوده
سلام عزیزم خواهش میکنم خوشحالم که خوشتون اومده خانم گلکار یکشنبه مشهد جشن چاپ همین کتاب گندمزارهای طلایی رو دارن خودشون هستن اگر مشهدی میتونین برین از نزدیک هم ایشونو ببینین و باهاشون گفتگو کنید خوشحالم که خوشتون اومده تاپیک های من تمام داستان‌های ایشون هست الان هم دارم داستان جدید ایشون که همین حال و هوای قدیم و داره میذارم میتونین سر بزنید و بخونید❤️
فدات شم گلم من شیرازیم دوستی..لینک داستان جدیدشو میزارین. ؟؟؟؟..تاالان سه تا داستان از خانم گلکار بنوشته شما تواین سایت خوندم از همه عالیتر همین داستان بود احساس میکردم وسط اون رویدادهام ...بازهم ممنونم از زحمات فراوان شماا
خواهش میکنم عزیزم حتماhttps://www.ninisite.com/discussion/topic/2148586/در-پشت-پرده-چه-میگذره
چند تا داستان پشت هم هست
سلام استارتر عزیز خوبی
مرسی بابت این داستان ک زحمتشو کشیدی من تازه خوندمش فقط یچیزی ک فک کنم اگه اشتباه نباشه لیلا از خانجان پرسید بچه ملیزمان چیه گفت دختر.ولی بعد جلوتر گفته پسر که یکیشم بعدا ب دنیا اومد گفت ملیزمان حالا دوتا پسر داره
یکی لایکم کنه میام میبینم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
14 ثانیه پیش
14 ثانیه پیش
14 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
