امروز بچه ۱۵ ماهم موقع خوردن الوجه هسته الوچه تو گلوش موند داشت خفه میشد بزور قورت دادمنم دگ خیلی خودمو ازناراحتی گم کردم خلاصه سروصداکردم باخانواده شوهر ی جا میشینیم بعد مادرشوهرم گف کم مونده بود ببریم بزاریم قبر ها منم گفتم اونایی ک کوچولوی منو نمیکشن بمیرن انشالا بعدش ناراحت شد ک توچرا اینجور ادمی من تورو نمیگم ک چرا ب خودت میگیری میگم اونایی ک نمیکشن بنظرت حرف اون بد بوده یا حرف من
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.