گاهی فکر میکنم فراموشم کرده ای ولی
این چشم ها گواه دیگری میدهند جانم
آمدم گفتم که عشقم در پی چشم تو بود
با دلی پر ناله گفتی خب که چه؟
تو نمیدانستی
که همین عشق شده درمان قلب خسته ام
مینویسم تا که روزی دفتر عشق مرا
با نگاهی خیس از اشک بخوانی جانم
و تو آن روز نداری من مجنون را
و من آن روز دگر خسته دلانی نیستم
رفته ام آغوش آنکه عشق را توشه ام کرد
رفته ام مهر بخواهم گرمی جان ز خدا 🦋☘️