منم 28 ازدواج کردم الانم 36 سالمه و یه دختر 3 ساله دارم . واقعا شما ها که زود ازدواج کردین از همه چی ...
حتی خاله هام که میرن سرکار حسرت زندگی منو میخورن میگن تو خوشبخت تری از ما
شیشه عطرم شکسته بود.حیاط پر از بوی خدا شده بود.و من در اغوش ماه برای همیشه به خواب رفته بودم.با گونه خیس و کبود سیزده سالگیم که جای اخرین بوسه مادرم بود
من برای جای ترک های پوستی بعد از زایمانم از روغن آنتی استرچ مارک برند آنانه استفاده کردم که یک برند سوییسی بود.
برای من واقعا مثل معجزه عمل کرد. حتما تو دوران بارداری قبل از ایجادترک ها یا تا وقتی که ترک ها هنوز قدیمی نشدن و قرمز هستن استفاده کنید که زود برطرف بشه. برای ترک های ایجاد شده با چاقی یا لاغری هم عالیه. لینکشو میزارم چون میدونم دغدغه خیلی از ماماناس
بچه ها راضی هستید؟ یا اینکه با خودتون می گید ایکاش کمی دیرتر ازدواج می کردم؟ یا می گید نه، اگر میش ...
من ک راصی راصیم اگ حتی کوچیکتر هم بودم همسرم میومد خواستگاریم بازم خاتومش میشدم...و ازدواج دیر یا زود هم قسمت ادم هس و ربطی به شهر بزرگ و کوچیک نداره خانواده خودم میگفتن تا لیسانست نگرفتی خبری نی اما ترم دو بودم لروواج کردم و درسمم ادامه دادم و قصد ادانه دادن هم دارم...ان شالله هم راصی باشن از بختشون
همسرای اونام عالین .ولی همسر من اخلاق خوب زیاد دارهد.حتی من از نظر مالی خیلی راحت ترم تا اونا با این که شاغل نیستم چون همسرم هیچی دریغ نمیکنه از من کل حقوقش دست منه
شیشه عطرم شکسته بود.حیاط پر از بوی خدا شده بود.و من در اغوش ماه برای همیشه به خواب رفته بودم.با گونه خیس و کبود سیزده سالگیم که جای اخرین بوسه مادرم بود
پسر داشتن حس شیرینیه ....دنیای معصوم وکودکانه اش به من که یک زن هستم حس آرامش عجیبی میده.... وقتی که از همه مرد های زندگیم نا امید میشم و به یه گوشه پناه میبرم، یه مرد کوچولو میاد پیشم که نه شوهرمه ، نه پدرمه، ونه برادرم . اون تنها عشق زندگی منه که بادستای کوچولوی مردونه اش موهام رو نوازش میکنه و برای اینکه غصه هام رو فراموش کنم، با صدای قشنگش توی گوشم میگه : مامان، امروز موهات چقدر قشنگ شده .......❤️ وتوی اون ثانیه هاست که من اوج میگیرم وبا عشق زندگیم از ته دل میخندم.... آره ..... عشق زندگی من اون چشمای قشنگ مردونه ست که با نگاهش فریاد میزنه :مامان عاشقتم........ومن با تمام پوست و گوشت و خونم عشقش رو احساس میکنم.....❤️❤️❤️❤️تقدیم به پسردارا😘
شیشه عطرم شکسته بود.حیاط پر از بوی خدا شده بود.و من در اغوش ماه برای همیشه به خواب رفته بودم.با گونه خیس و کبود سیزده سالگیم که جای اخرین بوسه مادرم بود