چقدر متاسف شدم گلم
و متاسفانه باید بگم تمام کلماتت رو با جون و دل حس کردم
دقیقا کباب رو گفتی
امروز عید قربان هست شوهرم یه عالمه گوشت
و خوردنی گرفت آورد منو برد بیرون همه رو کباب کرد
واسم ولی هیچکدوم بهم مزه نداد
لذت نبردم حتی بهم نچسبید
چون شوهرم بارها در حد مرگ منو زده
و من هرگز دیگه نمیتونم کوچیک ترین حسی
بهش داشته باشم
تو چشمم مثل یه حیوون میاد یه حیوون وحشی