پیرشدم بخاطرهمین کارش افسرده شدم شبا خواب نداشتم هربارقول داد دیگه تکرار نمیکنم این آخری دست گذاشت روقرآن دیگه تکرار نمیکنم ولی باز یواشکی میزاره منم گفتم کسی ب قرآن پشت میکنه دیگه طرف حسابش من نیستم خودمو زدم ب اون راه ب بیخیالی ب روش نمیارم که دروغ میگی باز میزاری واصلا بهش فکرنمیکنم بزار هرکارمیخواد باخودش بکنه من بخاطر بچهام موندم باهاش
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
