کمکم کنین به مامانم بگم یا نگم

سلام من با دوست پسرم ۳ساله باهم هستیم ایشون خانوادشو راضی کردن بیان خاستگاریم حالا مامانمم دیده چون ماشین کی ام سی خریده و داره پولدار میشه و سخت کوش هست راضی شده باهاش ازدواج کنم حالا دوست پسرم ک اسمش جواد هست ماشینشو فروخت حالشم خیلی بد شد و میگ نگرانم مامانت بفهمه مخالفت کنه با من منم گفتم مامانم همینجوریشم میشه جواد کاراشو نصفه نیمه ول کرده چون دانشگاهشو چون سرش شلوغ بوده نرفته از ترم بعد میخاد بره حالا این قضیه ک ماشینشو فروخت من موندم به مامانم بگم یا نگم موقعی ک دوست پسرم گفت نگرانم مامانتم مخالفت کنه گفتم خب من بهش نمیگم اونم گفت اخر ک میفهمه گفتم خب میگم فروخته شغل بزنه  چون پدر من موقعی ک میخاست بیاد خاستگاری مخالفت کرد گفت شغل نداره و رو ارز دیجیتال نمیشه حساب باز کرد براهمون نمیخاد بیاد خاستگاری براهمون دوست پسرم گفت پس به مامانت نگو تا چندماه دیگ که من شغل بزنم بعد بهش بگو فروخته شغل زده مامان من الان فک میکنه این میخاد ۶ماه دیگ ک قسطای چک ماشینش تموم شد بعد شغل بزنه