من دوست پسرم استادمه یک ساله دوستیم باهم نمیشه ازدواج کنیم
این اخرا رابطشو با من کم کرده بود ولی میگفت دوسم داره یه بار حضوری رفتم جدی باهاش صحبت کردم که میخوام رابطه رو تموم کنم با عصبانیت ولی بعدش بهم گفت نمیذارم اذیت بشی مهربون شد باهام منم ولی پسش زدم هی دعوا کردم باهاش حتی تهمت زدم با شاگردش در ارتباطه اونم میخواست کات کنه دیگه ادامه نده رابطه رو ولی خب ازش فرصت خواستم بهم داد دوباره برگشتیم بهم
این اخرا یه کاری که میکنه اینه که پیاممو دیر سین میزنه بااین کارش من پشت سر هم پیام میدم التماسش میکنم بیشتر وابسته تر میشم حتی بهشم گفتم که این کارو نکن من عذاب میکشم اگه میخوای واضح بگو نمیخوامت ولی این کارو نکن من واقعا بیشتر جذبت میشم بااین کار مثلا این کاروهم میکنه میبینه دیگه من خیلی پیام میدم خیلی دیگه خسته شدم یا میگم میخوام برم میاد ویس میده میگه دوسم داره از ته دل عاشقمه یعنی هراز گاهی اینجوری ویس میده که دوسم داره بعدم که پیام خدافظی میفرستم اونم میگه باشه خدافظی میکنه ولی بعدش که پشت هم پیام میدم بهم محبت میکنه دوباره قربون صدقم میره بعدم میگم خدایی واقعا میخوای بری میگه نه بخدا قسم
برای قرار حضوریم بهونه میاره بعضی موقع ها ولی خب میاد سر قرار حضوریم که ازش میپرسم منو میخوای قسم و ایه میخوره که میخوامت و دوسم داره
مثلا دیروز تا ۴بعدازظهر پیام میداد زودم سین میکرد یهو دیگه پیام سین نکرد منم هی پشت هم پیام دادم جوابمو نداد بعد صبح بهش زدم رابطمون تموم شده درسته
اونم گفت چرا تموم بشه خواب میبینی ها اینکه گفته خواب میبینی ها یعنی چی اخه؟