دیدید یه عده از مرگ میترسن یا خیلی علاقه به زندگی دارن مثلا طرف میگ من پاریس و ژاپن کره و.. ندیدم باید زندگی کنم اینجا هارو ببینم یا طرف میگ من هنوز تو دنیا کار مثبتی نکردم باید تغییر ایجاد کنم چرا من نمیفهمم اینا چی میگن بنظرم اگ کسی میمیره خیلی خوش شانسه اصلا درک نمیکنم برا چی باید زندگی کنم همه چیز بی معنیه
چی شد که وارونه شدیم؟💢رسیدیم به دوره ای که به چیزایی افتخار میکنن که یه روزی سبب خجالت بودن ،به خیانت میگن تجربه!به بی تعهدی، سبک زندگی!به بی اخلاقی، رک بودن!به فحشا، جسارت!به دیده شدن، موفقیت!به سطحی بودن، باحال بودن!و هرچرندی که خودشونم ازش ته دل راضی نیستن میگن "خود واقعیم"!
دردی که میکشی، اشتباهی که میکنی، اشکی که میریزی، حرفی که میشنوی، حس بدی که میگیری، عشقی که نمیگیری، آدمی که از دست میدی، آرامشی که نداری، محبتی که نمیبینی، انتظاری که میکشی، درون ریزیای که داری، قضاوتی که میشی، آرزویی که دفن میکنی، امیدی که خاک میکنی برای هیچکس مهم نیست؛ زور الکی نزن....چقدر این متن از فروغ فرخزاد موده:«هیچ چیز راحتم نمیکند. نه دریا، نه آفتاب، نه درختها، نه آدمها، نه فیلمها، نه لباسهایی که تازه خریدهام. نمیدانم چه کار کنم. بروم و سرم را به درختها بکوبم، داد بزنم، گریه کنم؛ نمیدانم