من مادرم آنژیو کرد دیروز
جواب قطعی اینکه لیزر کنن رگ قلبشو یا فنر بزارن دو هفته بعد مشخص میشه نوبت داده
به نامزدم گفتم فعلا به کسی یعنی خانوادت نگو
اما دیروز بعد اینکه اومد بیمارستان ملاقات رفته به خانوادش گفته
من نمیخواستم بدونن خانوادش فعلا مامانم کم سنه و این مسئله براش پیش اومده
رفته گفته و خانوادش زنگ زدن 🙁 مادرش برگشته میگه از حرص و جوشه زیاده طفلی با حالت ترحم🙁
خیلی از دست شوهرم عصبیم خیییلی
واکنشم چی باشه
باید میگفتی تا احوال پرسی کنن.واسه خودتون ارزش قایل باشید.
باهاش صحبت کن، ببین چرا رفته گفته؛ دلیلش چی بوده!
باید نمی گفت ولی حالا با خودش فکر کرده زشته اگه نگم بعدا بفهمن
ببین شاید از نظر تو بد باشه ولی از نظر شوهرت هم این بده که مادر شما عمل کنه و خانوادش یه زنگ هم نزنن حالشو بپرسن
بعضی چیزها احترام ها و حرمت های خانوادگیه
هیچی اول ازدواج این ناهماهنگی ها پیش میاد
بعدا به آرومی بگو مگه نگفتم نگو؟به فلان دلیل نمبخواستم بگی
حالا عیب نداره سن آنژیو خیلی اومده پایین ۴۰ سال و ۳۰ سال هم شنیدم انجام دادن
مادر شوهر کرم داره دیگه نمیفهمه آدم خودت الان درد داری غصه داری
دور از جون مادر شما، پدرم فوت کرد هیچ مشکلی هم تو زندگی نداشتیم از خواهر شوهر مادر شوهرم شنیدم میگن از جوش و غصه مرد
انقدر گاون دیگه
سعی کن تا میتونی هیچ حرفی به این آدم نزنی
دهن لقه
احتمالا بهشون گفته زنم خواسته چیزی نگم شما هم به روی خودتون نیارین
اما اونا لو دادن
بهرحال معلومه از اوناست که همه چیو بعدا هم میره میگه
هیچ واکنشی نشون نده ،اصلا ....فقط یکم باهاش سنگین باش
احتمالا خودش متوجه بشه
فقط دیگه هیچیو بهش نگو
اگه دلیل خواست
بعد بهش بگو چون سری قبل گفتی الان چجوری بهت اعتماد کنم
نمیشد که نگه
اصلا اونای که همه موضوعات زندگیشون اینقدر سری نگه میدارن درک نمیکنم
سلام اسی تو تاپیک دومم
انواع ایات و دعاهارو برای حل مشکلات
ازدواج،بخت گشایی،رام کردن شوهر،رزق روزی فراوان،ثروت ،بارداری ،خوب شدن بیمار ،خلاص شدن از دخالت خانواده شوهر ،قبولی دانشگاه و... گڋاشتم
دوست داشتی نگا کن
