قربونت(:
آخه نمی دونی چقدر امشب احساساتی شدم(:
چون من امتحان داشتم تنهاایی نمی رفتن بیرون و همش اصرار کردن بدون تو خوش نمی گذره.آخرشم ربع ساعتی برگشتن خونه و گفتن پشیمون شدیم،جاش بستنی آوردیم باهات بخوریم😭😭💛
یه چیز جالب دیگه هم این بود یه استاد مرد زبان انگلیسی عضو چنلم شده بود و من خیلی عصبی بودم،مامانم زنگ زدن گفتن کارتون درست نبوده!!
فکر نمی کردم تا این حد هر دو حواسشون بهم باشه و دوستم داشته باشن😭🌘