یه شب خیلی کتکم زد خیلی چون پول نداشت مواد بخره بکشه
با دل شکسته با گریه نشستم با خدا حرف زدم
گفتم خودت بزار تو دلش راضی بشه طلاقم بده من دیگه نمیتونم اخه شوهرم اصلا راضی ب طلاق نبود
ن با پول ن با هیچییی
گفتم خدایا من جز پناهییی ندارم کمکم کن بخودم به دخترم
شنید و مستجاب شد
باور نمیکنم راضی شد طلاقم بده
اصلا عجیب