بچه رو از مدرسه آوردم
رفتیم بالا وسایلش رو گذاشتم خونه
خواستم برم نون بخرم گفت منم میام
دوتایی اومدیم پایین
از پشت شیشه در ورودی دیدم یه نفر با یه دیلم وایساده کنار در
تا دید من دارم میام، سریع رفت تو کوچه
اومدم بیرون، دیدم تو کوچه وایساده
منم وایسادم همونجا
دید نمیرم، رفت اون سمت کوچه تو ورودی یه ساختمون
دیگه دید نداشتم بهش ولی وایسادم همچنان
بعد دیدم دوباره اومد بیرون، منو دید جا خورد.
گفتم کاری دارین اینجا؟
گفت نه یه چیز میخواستم دنبالش می گردم. دزد نیستم خانم.
رفت سمت موتورش.
منم رفتم سمت خیابون که نون بخرم اما...