اصلا دست خودم نیست از هرکسی که میشناسم متنفرم حتی از دوستای صمیمی هم متنفرم خیلی ازاین اخلاقم بدم میاد نمیدونم چرا اینطوری شدم گاهی وقتا والدینم کاری میکنن که از اونا هم متنفر میشم ولی از اعماق وجودم دوسشون دارم دوست دارم تنها باشم اصلا نمیخوام با کسیحرفبزنم آدما رو خیلی مخمن
چیکار کنم خوب شم
می گویند زیاد فحش میدهی! یعنی چه؟ برای کسانی که زندگی ام را به گه کشیده اند, شعر بنویسم؟!
باید با یه مشاور صحبت کنید من دقیقا برعکس شما هستم
یعنی همه رو دوست دارید؟
من خودم خیلی به بقیه مهربونیمیکنم نمیخوام از خودم تعریف کنم ولی وقتی میدیدم هیچکس منو آدمم حساب نمیکنه درآخر هم آدم بده منم از همشون متنفرم حس میکنم همشون مثل همن
می گویند زیاد فحش میدهی! یعنی چه؟ برای کسانی که زندگی ام را به گه کشیده اند, شعر بنویسم؟!