عزیزم بستکی به پدر مادر داره من دختر محکم و مستقلی ام اما نمیذارن چون سنتی فکر میکنن
بخدا من بارها ثابت کردم بهشون ولی بازم اینجوری میکنن باهام از قبل از ۱۸ سالگی من همیشه خودمو آماده کرده بودم برای زندگی تنهایی یا حتی خوابگاه یعنی حاضرم برم دورترین نقطه ایران فقط شهر خودم نباشم