تنهایی شدید

تو اگه تحقیق کرده بودی میفهمیدی برای یه دختر اروپایی اصلا مهم نیست کسی بیرونش کنه چون اونا از سن کم مستقل میشن و خونه دارن و همه شاغلن مث تو و خیلی از دخترای ایرانی اویزون کسی نیستند که اگه از خونه بندازنش بیرون  جایی نداشته باشه بره ضمنا مساله تجاوز همه جای دنیا هست و اتفافا امارش تو کشورای مسلمون از همه جا بیشتر منتها گزارش داده نمیشه یک بخاژر ترس دخترا از ابرو و دو به خاطر یه مشت قوانین کسشر اسلامی که زن رو مقصر میدونه...تو اروپا یه قانونه که میگه اول زن بعد سگ بعد مرگ تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمع

خداااا دلیل نمیشه از من بزرگتر باشی بیشتر بفهمی

به دین من بی احترامی نکن 

ببین عزیزم یکم از فکر ماهواره و اینجور اتا آشغالا بیا بیرون حقیقت رو ببینی معلومه که حتی نمیدونی چند سال باید کار کنن تا خونه بخرن آره دختراشون میرن بیرون از خونه چون هرزن خوب تو ادعا میکنی اینجا گزارش داده نمیشه چشمات رو باز کن سوتی های همین دوستای اون ور ابیت رو ببین که چقدر خزن و چیپ بعد بیا اینجا برا من گارد بگیر اگر صدسال عمرت هم یه راهی رو بری که اشتباه باشه فایده نداره نصیحت من هم که هم ست بچتم رو تو اثر نداره پ چرا پستم رو لایک میکنی مادر جان

من مث تو پای ماهواره نیستم اینقدر دختر مهاجرت کرده اینقدر رسانه های دیگه هست که از مسایل اونجا میزارن... ضمنا مت نگفتم اونا خونه میخرن اونا تا اخر عمرشون اجاره نشینن منتها اجاره هاشون مث ما نیست و تورم ما هم ندارن که حقوق کارشون به جایی نرسه ..‌ تو هم معذرت مبخام خیلی چشم و گوش بسته ای سعی کن حتما یسر سفر بری اروپا تا با چشمای خودت ببینی چه خانم های محترمی هستن 

من آویزون نیستم عقده ای هم نیستم که چشمم به دست اونوری باشه نون اراده کنم آنقدر هم عرضه دارم خرج خودم رو در بیارم ولی خانوادم تامین میکنه نیازی ندارم دخترو پسرای ما اینجا از اول فرهنگیان میخونن حقوق دارن اون بیچاره هایی که حتی قلبشون از ما ها خیلی پاکتره سرشون رو کلاه میزارن حقیقت این جهان رو ازشون مخفی میکنن و مجبورن با ده سال ظرف شستن تو رستوران فقط خرج غذاشون در بیارن.... احتمالا از مالیات های هنگفت اونور خبر نداری خوشی زده زیر دلتون نمی‌بینیم که میوه رو دارن اونجا دونه ای میفروشن  خوبه که الان خودشون دارن اعتراف میکنن که نیاین اینور خبری نیست 

بله حتما میرم چشم و گوش بسته نیستم اکر تو اروپا اونطور زندگی کردن من اینجا مثل اونا زندگی کردم تو خانواده ایم به دنیا نیومدم که محدود باشم آزاد بودم از اول با نیم تنه و هر طور خواستم گشتم و با دوستام عشق و حالم رو کردم الان دوست دارم چادر بپوشم انتخابم رو کردم و فهمیدم چقدر بدبخت بودم که گول خوردم و چشم به واقعیت بستم 

همشون رو که نگفتم یه عده فریب خورده هاشون خوبتر از خیلیا هستن

بباشین بی احترامی کردم احترامتونک واجب بود بزرگترین پلی اسم دینم که میاد وسط خونم به جوش میاد 

درک میکنم نیاز به یه مرد و حتی معمولی حرف زدن باهاش .. اما اگه نیست با هرکسی که مودته ارتباط بگیر