بقیه چه کارایی براتون کردن که خیلی خوشحال شدین؟ خود من یکی از بهترین لطف ها این بود که خواهر شوهرم روز عروسی یکی از فامیلاشون وایساد و من و دو سه ساعت آرایش کرد،با این که خودش دیرش شد و نرسید آرایش بکنه.دوست دارم بهم کمک کنیم که ماهم بقیه رو خوشحال کنیم چون فقط همینا برای آدم میمونه😊
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
یه بار تازه عروس بودم میخواستم مهمونی بدم خیلی بلدنبودم خواهرشوهرم ببشترکاراموکرد
ولی بعدش چنان تومهمونی هاش ازم کارکشیدنگوونپرس🤣🤣🤣
آموخته ام که نمی شودذات خراب آدم ها را تغییر داد؛رفتار خودم را تغییر می دهم..کسی که ذاتش خراب است خوب بودن و بد بودن برایش مهم نیست تنها دنبال نفع خودش هست...
ی بار خاب موندم و نرفتم سر جلسه امتحان..استاد خودش بهم نمره داد گف عبی نداره
وای چه خوب،منم دانشگاه شهر دیگه میرفتم یکی از استادامون گفت برای امتحان عملی بت نمره کامل میدم نیا.چون امتحانمون افتاده بود توی تابستون و من تابستونا خوابگاه نمیگرفتم
اخریش رو یادمه همین امروز بود از دست بابام سر موضوعی عصبانی شدم زنگ زدم خیلی بد باهاش صحبت کردم خیلیم گریه کردم . بابام از مدرسه بلند شد اومد خونه حسابی نازم کرد و معذرت خواست این قدر تو بغلش بودم تا اروم شدم . الان از حرفام پشیمونم فداش بشم اصلا به روم نیاورد.