نه این چه حرفیه همش فکرم پیشته چون خودم این شرایط و داشتم من حال خراب باید ب خونوادم و شوهرم دلداری ...
عزیزمی ممنون از لطفت
شوهرم نسبت ب روز اول و دوم بهتره البته ظاهرا...وقتی روحیه ش بد میشه پوستش سیاه میشه بیچاره پای من داغون شد البته باهاشم حرف زدم گفتم ی کم قوی باش من شاید احتیاج داشته باشم ی روز بیام درددل کنم باهات تو بغلت گریه کنم ن اینکه برعکس باشه...دیگه کمی خودشو کنترل کرد منم سعی میکنم محیط خونه مثل قبل باشه
ولی هنوزم امیدواریم هردومون ک نمونه برداری خوب باشه😢
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید
آیلین جونم ... برات به اندازه ی دونه های بارون امشب زیر بارون برای آرامش تن و روحت دعا کردم ... واسه سلامتی ات ... واسه دل کوچولوی ملکا که به عشق مامانش و باباش میزنه ... و برای اینکه الهی که خنده هات همیشه واقعی و از ته دل باشه ... خدا خیلیییی مهربونه آیلین ... خدای ملکا انقدر مهربونه که نمیذاره گرد غم توی خونتون بپاشه ... وقتی تو امیدوار باشی ... نا امیدی جرات نمیکنه تو خونتون سرک بکشه ... وقتی هنووز هیچ اتفاق بدی نیوفتاده به پیشوازش نرو ... تو ذهنت تصورش نکن ... روزای خوب رو بهشون فکر کن ... جای این جلو جلو غصه خوردن ها .... به اتفاقای مثبت فکر کن ... خدای ملکا خیلیییییییییی بزرگ و مهربونه .... من مطمئنم روزای سخت زود میگذره و زندگی براتون کلییییی سورپرایز و اتفاقای هیجان انگیز و شاد تو مشتش داره ... کافیه اراده کنی تا مشتشو برات باز کنه ....
سلام مامان لیلی یه مشاوره ازت بگیرم .پسرم یه عادت گرفته که همه وسایلو محکم پرت میکنه مثلا توپ برا تل ...
متینامتین جان من که علم خاصی ندارم در این زمینه، چیزی که از کلاسا یاد گرفتم میگم امیدوارم به کارتون بیاد عزیزم. اول در مورد پرت کردن: یک مرحله از رشده که بچه هم مهارت دستش رو دازه افزایش میده و هم موقعیت جسمانی و اندازهای خودش و فاصلهش رو با محیط اطرافش میسنجه، خیلی طبیعیه، مثل دندون دراوردن یا راه رفتن. باید یه سری وسایل نرم دم دستتون بذارید، مثل عروسک پارچهای یا توپ بافتنی تا چیزی رو پرت کرد اونا رو بهش بدید تا پرت کنه یا خیلی سریع حواسش رو پرت کنید. بلند شید برقصید، یه پارچه بندازید روی سرتون و ... در مورد رفتارهای ناهنجار بهمون گفتن که بچهها هرچیزی رو امتحان میکنن، اگر رفتاری خوشایندتون نیست مطلقا دعواشون نکنید چون بچهها بین توجه منفی و مثبت تمایزی قایل نیستن و اگر موجب عصبانیت شما هم بشن براشون برنده بودنه و کارشون رو تکرار میکنن. بهترین راه مقابله بیتوجهی مطلقه، نه نگاه کنید، نه حرفی بزنید که متوجه بشه توجهتون رو جلب کرده.
مثلا دیشب مجبور شدم همه اسباب بازی و توپهارو ازش بگیرم گفتم شاید متوجه بشه کارش اشتباهه
در زمینهی آموزش هم میگن تا زیر سهسال انتظار دریافت آموزش رو به صورت فوری نداشته باشید. برای آموزش یک اصل طلایی وجود داره: اصرار هرگز، فقط تکرار روزمره. بچهها از روی کنجکاوی خودشون رفتاریرو نشون میدن که در جهت کشف دنیاست، اون کاری که به نظر شما شکستنه برای اون درک جنس اشیاست، کوبیدن برای اون امتحان صداهای مختلفه، اون الان درکی از تخریب و شکستن نداره و به اسباببازیها به روش خودش نگاه میکنه. تا جایی که به خودش ضربه نزنه محیط رو کامل امن کنید و باهاش همراه باشید و اجازه بدید روش خودش رو داشته باشه وگرنه خلاقیتش محدود میشه. اون هیچ درکی از دعوا و تنبیه نداره و الان خیلی به ندرت میتونه قانونپذیر باشه و برخوردهای قهری و دعوا فقط میتونه احساس ترس از محیط و آدما رو بهش القا کنه و اعتماد به نفسش رو پایین بیاره.
مثلا انقد زور میکنه ک در کابینتهارو میشکنه .الان ازین مکعب چوبیها گرفتم میزارمش کنارم مامان ببین میچ ...
من به نظرم کارهاش طبیعیه متینامتین جان. حالا دوستان دیگه هم کاش بگن، پسر من هم کار خودش رو میکنه و راه خودش رو میره و خیلی وقتا اول روشهای عجیب و غریب خودش رو امتحان میکنهبعد یواش یواشمیبینم کاری رو میکنه که هی بهش با بازی و خنده گفتم. نه فقط پسر من، تمام بچههای این کارگاههایی که میبرم. تو رو خدا بهش بال و پر بدید و تشوقش کنید و با بازی هدایتش کنید نه با سختگیری. میبوسمتون.