نه ستاره جان قبول ندارم. من خیلی خوب کار میکنم و در جاهای مختلفی هم کار کرده‌ام. حداکثر تحولی که ایجاد کردم این بوده که چندتا کار زمین مونده‌ی کارمندای دیگه رو هم به دندون گرفتم و خودم پیش بردم. همیشه بین همکارهام مسابقه‌ی کی از همه تنبل‌تره و بهتر رییس رو می‌پیچونه برقراره. اصلا خوب کار کردن دغدغه‌ی کسی نیست که بخوان دنبال الگو باشن یا حتا کمی تحت تاثیر قرار بگیرن.
عزیزم آیلین جانم حالا شما نمونه بگیرید و ببینید نتیجه چیه. اتفاقا اگر بازهم شیمی‌درمانی لازم باشه الان به خاطر ملکای قشنگ‌مون باید با قدرت و خوشبینی بیشتری انجام بدید عزیزم. خیلی براتون دعا میکنم عزیزدل.
اتفاقا برنامه خوبی داری ان شالله همیشه سایه ات رو سر ملکا باشه سالم و سلامت .سخته خیییلی سخت من درکت نیکنم چون تجربه کردم بخصوص قسمت خونواده شوهر اماااااااا این چیزا دست خداست و ما نیومدیم ک بخاطر دیگران زندگی کنیم یا مرگ .پس بخاطر خودت و وجودت ک قطعا برای خیییلیها مهمه قوی باش و بگو میتونم ازین مرحله بسلامت بگذرم .منم ب همون خدایی ک حواسش ب همه بنده هاشه میسپرمت
ستاره 1438و ستاره 525و ایلین و هرکی ک احوال پسری رو پرسید مرسی از همگی نه خداروشکر دوهفته اس انتی بیوتیک نمیخوره ولی گوشش همچنان عفونت داره دکتر گفت این عفونت دیگه نیاز ب دارو نیست چون شفاف شده مثل اب باید از طریق بینی یا حلق دفع شه گفت سه ماه صبرکنید اگه تموم شد خوووب اگه نه با دستگاه میکشنش بیرون ک خداکنه خودش دفع شه .فقط پسرم گاها سرش داغه ولی بدنش سرد گفتم تو پستای قبلی هم دکترش میگه طبیعیه ومن میترسم میگم نکنه برا دندون باسه استامینوفن بدم بد باشه میگم ندم هم میترسم تب درونی باشه چ کنم؟
من پسرم صبح ساعت هفت تا هفت ونیم شیر میخوره بعدش هرساعتی ک بیدارشه تا یه ساعت چیزی لب نمیزنه صبحانه بهش تخم مرغ یا نیمرو یا اب پز میدم و ی روز عسل با پنیر یا ....و یا ی روز سرلاک میدم گاها هم دنت میخوره بهش میدم بعد نزدیکای دوازده تا یک شیر میخوره و میخوابه ساعت دو دونیم ناهارشو میخوره ک غذای سفره خودمونه بعدش تا پنج ک یه میوه ای چای شیرینی خرمایی ژلهای کیکی حالا هرچی قسمت شه کمی میخوره شش تا هفت شیر میخوره .سا
اگه بدخیم باشه بعد از عمل باز هم رشد میکنه ولی مشکل من اینه ک میگن چسبیده ب استخون و نمیشه کامل برش داشت انگار از عهده عملم برنمیان اگه دکتر خودم بود ریسک میکرد و ب هرقیمتی شده کامل برش میداشت حالا بهش پیام دادم ک اون دکتره رو راهنمایی کنی ک اگه میشه عملی شبیه عمل اولی ک خودش انجام داد و استخونم رو هم تراشیده بود انجام بده
در هرصورت چ عمل بشم چ نشم اگه تومور بدخیم باشه احتیاج ب شیمی و پرتو هست😳
خیلی دغدغه ها دارم مضخرف ترینش میدونی چیه دوسه ماه دیگه عروسی برادرشوهرمه با کله کچلم چیکارکنم اصلا تحمل ریزش موی شیمی درمانی رو ندارم هرچند تصمیم دارم اگه مریض شده باشم خونواده شوهرم رو درجریان بزارم ک شوهرم جایی برای خالی کردن خودش داشته باشه و بتونه ناراحتیشو بروز بده و دردل کنه و بهش دلداری بدن امروز خوشحال بود خیلی دعا کرده بود و تقریبا ایمان داشت ک من با خبر خوش میام وقتی بهش گفتم دهنش خشک شد سریع لباش سفید شد بعد گفت من برم بخابم رفت تو اتاق گریه کرد من کلا تحمل دیدن گریه های مردا رو ندارم نمیدونم چرا قلبم میگیره حالا عشقم مرد زندگیم از ناامیدی گریه کرد چرا خدا حرفاشو نشنید 😢دلش خبر خوش میخاست کووووو تموم شد خوشی رفت دلم میسوزه برای خودم من مریضم من داغونم اونوقت بیا زور بزن ب مامانت با لبخند بگو چیزی نیست ی جراحی کوچیک باید بشم واسه شوهرت دلقک بازی دربیار ک بابا چیزی نیست بی خیال دلم کمی تنهایی میخاد ب اندازه ی رب خابم برد انگار تو جهنم بودم انواع کابوس ها حمله کرده بود بهم
کاش هیچوقت ازدواج نکرده بودم😔
