[QUOTE=138952921]الان چطوره عزیزم؟خوابش بهتر
روزا مشکلی نیست فقط موقعه خوابه بعدازظهر وشب اذیته که گریه میکنه شبم دوسه بار بیدارمیشه شربت شیره درست میکنم میریزم تو آبمیوه خوری میدم میخوره یکم تابش میدم میخابه.
بیچاره سر دختری خیلی اذیت شده بعضی شبا بغل من اصلا نمیخابه فقط بغل باباش. اونم صبحا ساعت 5باید بره سرکار اذیته 😔.
من وقتی میبرمش حموم توبغلم میشونمش شامپو میریزم سرش یواش ماساژ میدم تا شامپو کل سرشو بپوشونه بعد با لگن کوچیک از پشت آب میریزم جوری که توصورتش نریزه دوباره یه شامپو دیگه میزنم به همین روش با آخر دوش بالایی و میزنم میبرمش زیر آب حوله بهش میپیچم میارم تو اتاقش خشکش میکنم ولباساشو تنش میکنم
تو ماه رمضون یه شب ساعت ۱ شوهرم رفت دوش بگیره، پسرم هی رفت در زد. شوهرم گفت درو باز کن ببینه من دارم حموم میکنم، خودش می‌ترسه میره. درو باز کردم، دیدیم میخواد بره پیش باباش. گفتیم پس بذار حوله‌شو بیاریم حمومش کنیم، کثیف هم هست، حالا که علاقه نشون داده فرصت خوبیه. چشمتون روز بد نبینه، ساعت ۱:۱۵ شب چه جیغ‌هایی که تو حموم نزد 🤦
بیچاره همسایه‌ها 🙈🙈🙈
🤣
حالا حموم ما یه جوریه هیچ وقت صدای همسایه‌ها از اونجا نمیاد، فقط به همین امید دارم که صداش نرفته باشه.
عشقم دیروز تازه بعد ده روز از بیمارستان مرخص شد واسه هردوتا کلیه دبل جی کار گذاشتن که یه جور سوند داخلیه که دیگه راه کلیه ها بسته نشه ... تو این مدت کراتین خونش تا ۷.۵ هم رفت بالا و سه بار دیالیز رو تجربه کرد ... فعلا که روبراهه شکرخدا ...
امزوز بعد ازظهر یهوو تصمیم گرفتم برم غول واکسن رو شکست بدم و ساعت ۳ واکسن زده خونه بودیم ... دوتا واکسن رو تو دستش زد ... رسیدم خونه اول بهش ۵ ccبروفن دادم بعدم کلی به هوای آب بازی آب خورد ناهار هم دلتون نخواد ماکارونی داشتیم ... خوب خورد و عصرشم با شیر خوابید یه دوساعتی ... از تب هم هنوز خبری نیست ... والله از رایان بعیده ... پدرمو سر همه ی واکسناش دراورده ... این هم که میگن از همه سنگینتره ... کسی بوده تجربه واکسن سبک ۱۸ ماهگی داشته باشه ؟؟؟؟
البته دکترش گفت اوج حال خرابش فرداست و تا ۴۸ ساعت علایم طبیعیه
ان شاءالله که واکسن واسه گل پسر همین طور سبک بگذره و حال پدرتون روز به روز بهتر بشه.
ماهاکه صبح واکسن زدیم مثلا ۹ صبح، شب تبشون زیادتر میشد.مثلا ۱۲ شب.
با این حساب ممکنه رایان حدود ۶ یا ۷ صبح تبش بیشتر بشه
بسلامتی عزیزم انشالله که راحت بگذره براش اره پسرمن فوق العاده راحت بود منم خالم میگفت دخترم تب کرد وگاهاش ونمیتونست بذاره زمین تائه روز تب داشت کنم وحشت کردم جوری که واسه واکسن زدنش دستام میلرزید خانومه گفت برو بیرون داری منو هول میکنی ولی فوق العاده راحت بود ولی دختری هم شب اول تب کرد واز فرداش تب نداشت داغ بود ولی تب نبود
ممنون از دلداری هاتون ... امشب پیش خودم خوابوندمش که تا صبح هی چکش کنم و همسرخان روی کاناپه خسبیده اند ...
شام و شیرشم خوب خورد ماشاالله و شیطونیهاشم سرجاشه ...خداروشکر ... نمیدونم والله خودمم هنگم ... انشاالله فردا هم بخیر بگذره ... خدا همیشه مهربونه و میدونه که تا مغز استخون خسته ام هم روحی هم جسمی ... خودش کمکم کرده و میکنه ... ساعت ۹ باید بروفن میدادم که چون تب نداشت تا ده و نیم ندادم ... اونم که دادم چون میخواستم بهش شام بدم و ترسیدم با شکم پر بدم شربتو ، بالا بیاره ... سابقه اش تو داروخوردن خیلی خرابه ....
ستاره جون شاید باور نکنی رایان رو بیشتر اوقات کارن حموم میکنه ... تنها کسیه که وقتی باهاش میره حموم فقط صدای غش غش خنده اش میاد ... منو علی هم گاهی میبریم ولی معمولا موقع سرشستن یه نق ریز میاد ... چه زمستون چه تابستون با حوله میارمش بیرون و تمام بدنشو با سشوار خشک میکنم ... حتی لای انگشتای پاش و مخصوصا توی گوشاشو ... فقط سرعتم توی خشک کردن و لباس پوشوندن تو زمستون خیلی بیشتر میشه ...
