کلا ده نفریم از این ده نفر دوتاش بچه دوساله هستن شوهرم نمیزاره بخرم حتی باپول خودم سالادم نمیزاره اما من خودم میخرم رفتم بیرون ازخودم گذاشتم زرشک و زعفرون و خلال چیپس خریدم. فردام میرم وسایل سالاد میخرم. خیلی دوس داشتم سوپ بزارم برای افطار میدونم بگم دعوامون میشه نمیزاره زهرمارم میکنه. اینم بگم مادرم برام سبزی خوردن و بامیه و نون میخره میاره هرکاری کردم نتونستم منصرفش کنم گفت بخری ناراحت میشم بنظرتون اون تعداد مرغ میرسه؟ از دست شوهرم هرموقع مهمون برام میاد میوفتم تواسترس اینم چون خانواده خودم هستن داره میترکه دوس نداره براشون چیزی بزارم اما خواهرش برادرش چندشب پیش اینجا بودن تو پذیرایی کم نذاشتم بهترین بود چیزی نگفت
دیگه نه صلوات میفرستم نه دعا میکنم نه اسمتو میارم نه باهات حرف میزنم نه برات نامه مینویسم....چرا همه چی یطرفه باشه؟؟؟فقط من صدات کنم؟تو جواب ندی؟این رسمشه؟برو با همون بنده عزیزات که براشون کم نمیذاری.منم یه گوشه این دنیا زندگیمو میکنم تا .......
اگه توانت هست دوتا رون بخر که غذات بیشتر باشه کم نیاد زشته
دست و پا گر بشکند با نسخه درمان میشود/ چشم گریان هم دمی با بوسه خندان میشود/ ای خدا هرگز نبینم بشکند قلب کسی/ دل شکسته باطنش از ریشه ویران میشود....دِل مَرَنجان که زِ هَر دل بخدا راهی هست ....چه زیبا گفته مولانا : تا نباشد امر حق برگی نیفتد از درخت