خدایا دردم و ب کی بگم.عشقم اومده خواستگاری داداش کوچیکم مخالفه.الانم رفته شهر دیگه بخاطر کاری.از اونجا همش زنگ میزنه داد و بیداد میکنه.آدمیه ک با داد و بیداد میخواد همه رو بترسونه تا حرفش ب کرسی بشینه.خدا ازش نگذره.چیکار کنم از دستش ب کی پناه ببرم.پدر هم ندارم.خدایا خودت نجاتم بده