مثلا چندروز اومده بودیم شهرمون سر بزنیم قبل عیدی.
فردا برمیگرده میره سرکار بعد دوهفته دیگه میاد دنبالم که برگردیم بریم خونمون....
این چندروز هررررشب با رفیقاش میرفت بیرون مشروب میخورد. خبر مرگش
الانم زنگ زد گفت میخوام با دوستام برم بیرون از شهر تفریح متنفرم ازش😭😭قرار بود امروز باهم بگردیم😭😭
اصلا دوست نداره با من وقت بگذرونه فقط با دوستاش و مشروب
چ گوهی خوردم ازدواج کردم باهاش
تنها چیزی که رابطمونو نگه داشته اینه که یک شهر دیگه زندگی میکنیم و از دوستای عوضیش دوره و چندماه یکبار میبینشون وگرنه اگه خونم اینجا بود بدبخت میشدم به یک ماه نمیکشید طلاق میگرفتم