دوستان گرامی دوران مدرسه که با دیدن یک عدد پسر جوگیر شده
و یهو دیدی یکی زدن تو سرت اصن هنوز ک هنوزه درکشون نکردم
پنج سال پبیش سر سفره عقد جوگیر شدم شیخ داشت خطبه میخوند یهو وسطش بلند گفتم با اجازه بزرگترا بله 😓😓😓
چرا من همش دیر خبر میشم😆😆😆
خوبه كه من مامانم معلم ابتدايي بود روز معلم يكي از شاگرداش يه جعبه دستمال كاغذي كادو كرده بود اورده بود 😂😂 هنوز قيافه مامانم وقتي كادوش رو ديد يادمه
خانما من يه چيزي تعريف كنم براتون
درد ناااااااك
تو يوني درس روانشناسي كودكان استثنايي رو داشتيم بعد رسيديم به علل عقب ماندگي هاي مادرزادي
كلاسم حدود 50 نفر پسر و دختر بوديم
بحثمون با چنتا سوال مربوط و نامربوط كشيده شد سمت مواد تشكيل دهنده مني مرد...
يعني با عرض معذرت همون ماده اي كه بعد ارضاء از ا.ل.ت. مرد بيرون مياد
ديگه ما دختراي كلاس به حد كافي معذب بوديم سر اين بحثا بعد
استاده داشت توضيح ميداد كه فلان درصد از اين ماده قنده، اينقدر فلانه و....
بعد توضيح داد كه در صد قند يا يه ماده ديگه بيشتره
خدا سركسي نياره يه دخترخانمي خيلي جدي برگشت گفت
استاد ببخشيد ولي چرا طعمش اينقدر شوره پس؟؟؟؟؟؟
الان يادم .ميفته تنم ميلرزه
سلام ،13سال پیش گواهینامه رانندگی گرفتم سرهنگ محمودی نامی بود فوق العاده سخت گیر قیافه خشن چاق شکم گنده سیاه یعنی مینشست جلو از ترس رد میشدی من وهمه اونایی که رد میشدن پشت سرس بد میگفتیم بعد از رد شدنمون ،بار سوم خیلی تمرین کردم قبول شدم حالا دونفر قبل من تو ماشینمون رد شدن پیاده شدن ،منم دپرس بعد قبولی از خوشحالی گفتم اخ جون محمودی خیکییییی قبول شدم
