بخدا دیگه خسته شدم شوهرم ادم بشو نیست واقعا دیگه حوصله بحث ندارم دستم هیچ نمک نداره بشکنه دستم الهی
یه ادم سگی زنگ زده به خانم شوهرم گفته مادرم بهشون فحش داده و پشت سرشون حرف زده بعد تو خانواده خودم یه اتفاقی اوفتاده همه درگیر اون اتفاق هستن کلا خبر ندارن از موضوع الان شوهرم اومده کلی عقده کرده تو دلم و سرش گذاشت خوابید منم اینقدر گریه کردم عصبی شدم دیگه سر درد گرفتم بخدا