من ازدواج دوممه شوهرم ازدواج اولش با مخالفت خانواده ها ازدواج کردیم باخانواده شوهر ی حیاطیم کلا ب همه چیمون دخالت میکنن ازخانواده من یکی مهمون نمیاد اینجا اولا چن بارمادرم اومد خونم مادرشوهرم ازحسودیش کاری کرد باخانوادم شوهرم دعوا کردن تا نیان اینجا الانم هیشکی ازخانواده مانمیاد کلا همه جوره اذیتم میکنه هرلحظه ازم ایراد میگیره نمیدونم پوستت سیاهه یاکاش فلانی رو میگرفتم منتظرم بچه بزرگ شه طلاق بگیریم تاحالا هم چن بار دعوا کرویم رفتم خونه پدرم اومده اورده ولی اینبار میخوام دگ برم برنگردم.اینجایین بقیشو بگم
اره بگو عزیزم
بگو
نمیشه خونتونو جدا کنین
خونتو جدا کن جا طلاق
حرصش گرفته پسرش رفته زن طلاق گرفته گرفته با قهر کردن چیزی درست نمیشه باید جلوش نشون بدی که خوشبختی...
اگر همسرت آدم خوبیه ادامه بده وگرنه هیچ زندگیی بدون سختی نیست عزیزم
چرا تو انتخاب ازدواج ک مهمه انقد عجولانه تصمیم میگیرید ک مجبور بشید همش از پله های دادگاه بالا پایین برید
برید یه جای دور زندگی کنید. ادم بخاطر خانواده که جدا نمیشه
اگه باهم خوب باشید
خوب خونتون عوض کن
کلا بهم پول نمیده اصن هیچی نمیخره وقتس میگم ب چیزی نیازدارم هرلحظه هم پیش خانوادش صداشو واسم بلن میکنه فش میده بی احترامی میکنه پیش اونا بهم اونا هم میبینم خوششون میاد.الان حرفش هرووز اینه تو خونه تو ی مهمونی منتظرم بچه بزرگ شه پیش خانوادم بمونه بفرستمت خونه پدرت منم میخوام فردا بابچم بزم خونه پدرم دگ خسته شدم از حرفاش
در وهله اول واسه زندگیت صبوری کن سعی کن خونت جدا کنی . زندگی الکی نیست که . پولش ندارین خودتم شاغل شو
اگرم خدای نکرده جدا شدی توروخدا زود نرو دنبال شوهر باز
مطلقه بوده شوهرت؟؟
هیچ زنی بیخود جدا نمیشه...
تو ازدواج با مردهای مطلقه خیلی باید دقت کرد
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
34 ثانیه پیش
35 ثانیه پیش
48 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
