از قدیم همیشه عادت داشتیم که اعتراض کنیم! بگیم وضع موجود نامناسب هست و ما خیلی خوبیم و همه ی مشکل ها به خاطر وجود بقیه است....ولی همیشه تو اطرافمون دیدیم که نه حتی به ساده ترین قانون ها هم احترام نمیذاریم بلکه اگه یکی هم قانون رو رعایت کنه و نظر مخالف ما داشته باشه به شدت محکومش می کنیم...
برای مثال برای دیدن تاتر کودکان به یه فرهنگسرایی رفتیم طبق قوانین والدینی که می خواستن با فرزندشون بشینن باید از ردیف ۶ به بعد می نشستن...ما جزو اولین نفرها وارد سالن شدیم....ردیف ۶ نشستیم و بعد مدتی دیدم کل ردیف های جلویی پر از اولیا به همراه بچه هاشون هست....آقایی که بلیط ها رو می گرفت اومد و به شدت به این دوستان تذکر داد....چندین بار تذکر داد و گفت تاتر برا کودکانه و با این وضع نشستن بچه هایی که پشتن نمی بینن...ولی اولیا اصلا نمی نشنیدن و انگار فقط بچه ی اون ها هست که مهمه!!! بالاخره رضایت دادن و رفتن گوشه سالن واستادن!!! موقع شروع تاتر یه لحظه چراغ ها خاموش شد و این خانوم های محترم از این خاموشی استفاده کردن و وقتی چراغ ها روشن شد دیدیم بله دوستان باز ردیف های جلو رو اشغال کردن!!! بچه های ما با قد ۹۰-۱۰۰ سانتی متر ردیف ۶ به بعد نشسته بودن واولیای ۱۶۰-۱۷۰ سانتی ردیف های جلو!!! حالا بچه های ما برای اینکه ببینن تو عالم بچگی پا شدن واستادن و ردیف های پشت ما شروع به اعتراض که ما نمی بینیم!!! خودخواهی اون چند نفر مادر نیم ساعت اول تاتر کوفت هممون کرد! این مقاومت شدید در مقابل قانون رو من واقعا نمی فهمم!!!
مثال دوم...
مشغول رانندگی بودم به خط عابر پیاده رسیدم یه عابر می خواست عبور کنه براش ترمز کردم!!! و عابر رد شد دیدم از پشت یکی ممتد بوق میزنه فک کردم از این دوستان چاله میدونی هستن که نمی دونن عابر پیاده چیه....دیدم نه خیر یه خانوم به ظاهر محترم!!! شروع به فحاشی می کنن و همش دستشون رو به حالت خاک تو سرت تکون میدن!!! من واقعا هنگ کردم! ولی فک کردم این خانوم به جای این همه مدت تو آرایشگاه نشستن کاش یه کتاب می خوند می دونست که هرجا خط عابر بود عابر هم می خواست گذر کنه بلافاصله باید ترمز کرد!!!! (خانوم های شیک بهشون برنخوره منظورم همه نیست بسیار بسیار از خانوم های آٰرایش کرده خوش تیپ خیلی هم با شخصیت هستن) من معدود افراد رو میگم که فقط به ظاهرشون پرداختن!!! بعد این خانوم ول نمی کرد که همش سعی می کرد سبقت بگیره و با گوهر هایی که از دهنش می ریخت منو گلباران کنه....و بالاخره سبقت گرفت و یه مدت چیزهایی که به نظر لایق خودش بود نثار من کرد و من همچنان هنگ که این خانوم چه بچه ای می خواد تربیت کنه و بدا به حال بچه من که فردا روز باید هموطن بچه این خانوم باشه!!! امثال این خانوم خودشون نا آگاهن ولی خودشون رو علامه دهر می دونن!!! واقعا چی شده جامعه ما که یه خانومش اینقد بددهن و عصبیه!!!! و چقد بده که یه قانون ساده رو بلد نیست و تنها بهش احترام نمیذاره بلکه به کسی هم که داره رعایتش می کنه هرچی دهنش میاد میگه!!!
اینا چند تا نمونه ساده بودن و حتما اگه به دور و اطرافمون دقت کنیم خیلی از این موردها می بینیم....
پیشنهاد من...
من و شما خانوم های روشن نی نی سایتی سعی کنیم آگاهیمون رو ببریم بالا....و فک نکنیم دانای کل هستیم....یه درصد خطا هم برا رفتارمون قائل باشیم و سعی کنیم با خوب بودن و قانون مداری خودمون جامعه مون رو بهتر کنیم...