ده ساله عروسشم همیشه دخالت داره و ببست و چهاری هی زنگ میزنه به شوهرم.هفت تا بچه داره زندگی همشونو ریده
یکی از دختراش طلاق گرفته
اون یکی هم داره طلاق میگیره
همیشه ام داشته موشمینداخته تو زندگی هممون
اگرگز شوهرم رفت خونشون سه ساعت بعد اومد با من قهر بود و دعوا داشت
زنگ زدم گفتم شوهرمو پر نکن بیاد با من دعوا کنه
گفت نه تو فلان میکنی بیسار میکنی
جیغ زدم به خدا بخوای زندگی مو بهم بریزی
دخترا و دخترای دختراتو نفرین میکنم
و قطع کردم
دستام شدیدا میلرزید
ولی بعدش آروم شدم
پشیمون شدم