2777
2789

شوهرم دستش خیلی خالیه هفته دیگه عروسی یکی از فامیلامونه شوهرم گفت لباس پوشیده بپوش منم گفتم  باش چشم ، ولی وقتی رفتم سر کمدم دیدم لباس پوشیده ندارم گفتم بهش پول بده برم لباس بخرم گفت بخدا بابا پول ندارم دستم خالیه و از این حرفا .. یهو دیدم ۳ تومن زد ب کارتم زنگ زدم بهش گفتم تو زدی گف اره (شغلش ازاده) منم خوش حال شدم .. بعد دیدم داداشم بهم زنگ زد گفت ۲ تومن داری بهم بدی منم گفتم شرایط فلانی (شوهرم) طوری نیست که بتونم بهت قرض بدم این عروسی هم که هست و اینا .. بعد داداشم برگشت پس شوهرت پول نداره بی پوله ! منم بهم برخورد گفتم ینی چی خوبه خودتم زنگ زدی پول قرض کنی بعد ش‌وهر منو میگی باز شوهر من دستش بازم نباشه از کسی پول نمیگیره ! (داداشم با شوهرم لجه خوشش نمیاد از شوهرم)

بعد انگار عقده‌ش گرفت برگشت گفت شوهرت ماه پیش دوتومن از من گرفته ب روی خودشم نمیاره حداقل بدهیشو بده (الکی گفت) شوهرمم ماه پیش از بی پولی گریه میکرد تا این حد دستش خالی بود

منم باورم شد راستش!

گفتم باشه دوست ندارم سر شوهرم منت باشه شماره کارتتو بفرس 

تو دلم گفتم لباس نمیخرم بهتر از اینه که این داداشه تا اخر سر شوهرم منت بزاره در تعجبم بودم ک چرا شوهرم از اون پول گرفته

بقیشو پایین مینویسم زیاد نشه

کاربری دست یک نفر نیست!!⭕️.                                     تو همه ی دنیای منی .. مرد من 😍 HHH.                               

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

همون روزش اومد خونه ساعت ۶ اینا بود

برای دستشویی اومد خونه (محل کارش تا خونمون یه کوچه فاصلس) بعد بهم گفت با من میری برای خرید لباس دیگه؟

چون قبلش گفتم باهم بریم تو نظر بده هرکدومو تو بگی (گفته بود پوشیده بخاطر اون با خودش میرفتم خیالم راحت تر بود)

دید من هی مقاومت میکنم میگم نمیخامو فلان شک کرد

گفت کارتتو میدی ۱۵۰۰ بردارم فردا برات بزنم؟

منم گفتم نه و اینا

بهش برخورد گف چرا؟

فهمید ب داداشم پول دادم سیماش قاطی کرد گف نمیدونی من دارم سکته میکنم نمیدونی جونم در میاد تا هزار تومن درارم؟

بعد کل پولو دادی داداشت

بزار زنگ بزنم مامانت بیاد

زنگ زد مامانم اومد قضیه رو فهمید

منم از ترسم ب شوهرم نگفته بودم داداشم گفته شوهرت ازم پول قرض گرفته

بعد داد زده بود سرم ناراحت شدم گفتم ت عرضه نداری سه تومن ته جیبت داشته باشی

عصبانی شد یدونه محکم زد تو سرش گفت انقد منو تو فشار نزار و شروع کرد خودشو نفرین کردن انقد میزد تو سرش که ترسیده بودم جرعت نمیکردم برم سمتش مامانم بزور جلوشو میگرفت میخاست قهر کنه بره مامانم نزاشت 

با مامانم خیلی راحتیم

وقتی اینو فهمیدم ک داداشم گفته پول قرض گرفته

ی حالی شده بود ک‌ نگو قلبش داشت وایمیساد رنگش قرمز قرمز

برگشت بهم گفت اگه تا عروسی پولمو داد میری لباس میگیری اگ نداد هم ک من پول ندارم این ماه قسطا زیاده خیلی تو فشارم اونو ریخته بودم برا لباست

حالا مامانم زنگ بزنه بپرسه پول جور شد یا نه؟ (چون ب مامانم گفته بود پول میخاد) بعد مامانم بگه من میدم فلانی (منو شوهرم) خودشون نیاز دارن و از این حرفا؟

بخدا نمیدونم چیکارگنم خاک توسرم

کاربری دست یک نفر نیست!!⭕️.                                     تو همه ی دنیای منی .. مرد من 😍 HHH.                               

حب از داداشت بگیر بگو پولمون بده خونمون دعوا انداختی

مگه حرف حالیشه 

کاربری دست یک نفر نیست!!⭕️.                                     تو همه ی دنیای منی .. مرد من 😍 HHH.                               

مامانت نداره بده؟

مامانم نظرش همینه

میگه من بهش بگم پول شمارو بده بجاش من پول بدم بهش

یا اینکه من اون مقدار پولو به شما بدم

والا نمیدونم چیکار کنیم

کاربری دست یک نفر نیست!!⭕️.                                     تو همه ی دنیای منی .. مرد من 😍 HHH.                               

بخاطر داداشه بیشعورت انقد شوهرتو تحت فشار گذاشتی؟  واقعا من بودم از عذاب وجدان سکته رو یمزدم

زنگ بزن داداشت بگو پول رو پس بزنه

داعما یکسان نباشد حال دوران، غم مخور

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   ابرو_کمونیa  |  6 ساعت پیش
توسط   naziiiiiiiiiiiii6971  |  7 ساعت پیش