نمیدونم بگم خوش بحالت یا هیچی نگم
عاشق شدم 18 سالگی عشق باعث شد چشامو حتی رو خانواده ببندم و حتی دوستام
البته با همسرت بتونی خوب باشی و اونم باتو میتونی دوستی خوبی داشته باشی
ولی باردار که شدی دیگ همه چی تموم میشه
چند ماه دیگ بچه به دنیا میاد ، نه آمادگی اونو دارم نه برا خودم
هنوز احساس میکنم خودم بچه بودم ولی شرایط اینجوری شد و میتونم بگم مثل اینکه قسمت این بود و مصلحت چون چند بار تلاش کردم جلوشو بگیرم ولی هر دفعه نشد