من حدود یک سال و نیم میرم پیش ی مشاور آقا
چیز خاصی هم ندیده بودم ازش
فقط ی سری صحبت ایده آل ظاهری و... شد بعد ایشون گفتن ک شما هم توپری هم ظرافت زنونگی خودتو داری
ی بار دیگ چند روز پیش رفتم پیشش گفتم میتونم صندلیمو جا ب جا کنم گفت بله شما برام خیلی مهمین ک میاین اینجا و بعد گفت همه راحتن و اتاق باید راحت باشه و...
بعد صحبت از حالت غم و شادی و... شد گفتم من بد عصبانی میشم بعد گف ک من عصبانیت شمارو دیدم میدونین از کجا گفتم کجا گفت از چشماتون ،خیلی هم قشنگ عصبانی میشی
وقتی عصبانی میشی ی جذبه ای داری
ی سریا میگفتن منظور داره یسریا میگفتن نداره
امروز رفتم پیشش دوباره و هیچ حرکتی نزد احتمالا منظور نداره