الان که فکر میکنم اگر بخاطر عدم اعتماد به نفس رفته پیشش ممکنه بخاطر این این حرفارو زده ولی خب ذات آدما باهم فرق داره ،در کل حس خوبی به کسایی که چار چوب برای جنس مخالف قائل نیستن ندارم،شاید بر عکس اون مشاور شیوه رفتاریش برای درمان باشه ولی این خانم دقیقا بخاطر عدم اعتماد به نفس که بالاخره یه نفر مثبت نگام کرده جذب آقا بشه،مادر شوهرم میگفت مشاور تلفنی که پدر شوهرم میده به خانوما مثلا میگه تواز لحاظ زیبایی به خودت چه نمره ای میدی بعد اون هر چی بگه این بالاتر میگه و... جالب اینجاست کلی واسش کادو های خوب میگیرن و دعوتش میکنن مهمان ویژه توی مراسماتشون کلی خیلی ازش راضی اند،یه سری خانواده ها به حدی از مشاوره هاش راضی اند در مورد هر موضوعی باهاش مشورت میکنن،هم حضوری هم تلفنی مشاوره میده هیچکس فکرشو هم نمیکنه چه افکاری داره و چه کارایی میکنه
ب نظرم اینا ب هر خانمی اینجور بگن ک دیگ واویلا
ولی خب میتونست بگه شما از لحاظ ظاهری ایده آلی خودتو اذیت نکن
یا میتونست بگه من متوحه عصبانیتت میشدم اونقدرام افتضاح نیست
تازه ی حالته، یا بگه همه عصبانی میشن ی ابهتی میگیرن توام ابهت میگیری
این جور بیان کردن بهتر نیست؟!
حس میکنم توی تعریف کردن جریان پیش اومده برداشت خودت از رفتار مشاورت رو گفتی نه رفتار واقعی بنده خدارو
به ما کاری نداره که ،اصلا من فکرشو نمیکردم ،پای دردو دل مادرشوهرم نشستم فهمیدم،ولی خب سنش کم بود ۴۴سالش بود من عروسش شدم خیلی جوان بود دیگه مشاور ازدواج و... هم بود با خانما و زنای جوان خیلی سرو کار داشت ،کلا الان هرکس زیاد با خانما سروکار داره رو تصورشو دارم شیطان بیکار نمیشینه که،فقط یه بار یکی از زنا رو به عنوان دوست که میخاد کمکش کنه آورد خونه استراحت کنه و بعد هم با ماشینه خودش رسوند خونه برادرش گفت باهاش رفتم کارای جداییشو بکنه،بد جوری واسه شوهرم قاطی کردم گفتم این چه کاریه جلوی تو کرده مامانت شعور نداره داره این چیزا رو عادی نشون میده جلوی تو ولی اینا کثافتکاریه و...مادرشوهرم از ذاته بدش اینکارو کرد مارو دعوت کرد اون زنم شام اونجا بود میخاست این روابط به چشمه شوهر من عادی باشه کلا خیلی میخاد عادی سازی کنه جلوی شوهر من ولی کار خدا خودش عذاب میکشه
منظور داره
اصلا رفتارشم حرفه ای نیس به عنوان تراپیست
بعدم من خیلی تراپیستا رو دیدم که از موقعیتشون سواستفاده میکنن
فک نکن خودشون خیلی عاقلن الزاما
نمیدونم انگار سر شده ،بیخیاله کلا نرمال نیست رفتارش بعد میخاد یه جوری به همه بفهمونه ما رابطمون خیلی خوبه و فلان مثلا جلوی خانومایی که بنده خداها مشکل دارن یا جدا شدن یا همسرشون فوت کرده اینقدر پوز شوهرشو میده که نگو،مثلا جلوشون هی دسته شوهرشو میگیره نوازشش میکنه کنارش میشیشه دستو پاشو میماله و مزخرف میگه عقده ایه مغز آدم سوت میکشه از کاراش،پدرو مادرش پیرن برن خونه باباش باید پرستاریشونو بکنه اینم تنبله ترجیح میده سرشو بکنه زیر برف،البته ظاهرا چندسالیه پدرشوهرم خوب شده ندیدیم خیانت کنه
