من شاعرم ، امروز یه شعر نوشتم در مورد زندگی ، وقتی تموم شد و خوندمش دوباره ، دیدم چقدر عمیق به زندگی و بی ارزش بودنِ دنیا ، اشاره کردم و به همسرم گفتم این شعر بمونه یادگار و روی سنگ مزارم حک شه
ریشه را در خاک محکم کن که گاهی زندگی / پیشِ پایت آب، گاهی هم تَبَر می آورد
باورش سخته ولی من به جای گریه برای همسرم سعی می کردم بهش دلداری بدم که پیش اومده نگران ما نباشه منم به زودی میام پیشش بیشتر نگران شوکی بودم که بر اثر مرگ ناگهانی ایست قلبی بهش وارد شده الان بعد چند ماه دارم زار زار به حال خودم و تقدیرم گریه می کنم
سعید🥀🖤تا میتونید به آدمای مهم زندگیتون محبت کنید چون یه روز اسیر خاک میشن و تو میمونی و یه دنیا حسرت🥀🖤جای خالی پدر مادر هیچکس نمیتونه واستون پر کنه پس قدرشون بدونید🖤🖤