فک کنم بزرگترین سوتی متعلق به خودم باشه
سر سفره عقد عاقد نامرد طوری صیغه رو خوند که من اصلا متوجه نشدم داره میخونه ,فکر کردم داره کارای مقدماتیشو انجام میده همه اقوام شوهر وخودم هم بودن که یهو عاقدگفت عروس خانم اجازه میدن منم نه گذاشتم نه برداشتم گفتم بله
یهو عاقدگفت :بله,عروس رفته گل بیاره
بعد ادامه داد: دخترم انقد هم عجله خوب نیست فکر نمیکنم داماد ب این زودی پشیمون بشه,ملت همه داشتن ریسه میرفتن , حالا شوهر نامردمن به جای من با کلی ناز و ادعا بله گفت
خلاصه که واسه من اون بله معروف قسمت نشد