من رفته بودم خونه یکی از آشناها سفره پنج تن بود فک کنم
نوبتی قرآن میخوندن نوبت من که شد ...
من اولین بارم بود تو جمع آشناها بلند قرآن خوندم.
خب نوبت من شدو منم خیلی زیبا ولی با استرس اعوذوبالله و......
قرآن که تموم شد باید میگفتم صدق الله و...
اشتباهی باز آخرش گفتم اعوذو باللهههههههههههه