مامانم بهم نیگه ازدواج کردی مثل دهاتی نشستی تو خونه شما جای من باشید چی میگید بهش
مادرم کلا باهام بد بود از بچگی تا الان بادم بچه بودم اتاقم میرختم بهم میرفت دست دوستامو از تو کوچه میگرفت میورد نشون دوستام میداد همیشه منو مقایسه میکرد تو سرم میزد همیشه جلو همه تحقیرم میکرد این باعث شد زود ازدواج کنم ازدواج اولم چند ماه بعد طلاق گرفتم این ازدواج دومم سر ازدواج اولم سنم کم بود خونه داری غذا درست کردن بلد نبودم مدام میزد تو سرم الانم که ازدواج دومم خونه داری غدا درستم کردمم عالی شده زنک زده بهم که بدبخت عقب مونده چرا مثل دهاتی ها نشستی تو خونه ببین همه ازت زدن جلو برو سرکار برو کلاس منم بهش میگم چیکار به من داری اخه یا میخوای بگی میتونی با لحن بهتر بدی ولی کارش خودش میکنه……یا مثلا پدر شوهرم ۱۴ روز فوت شده میگه به شوهرت بگو سریع ارث تقسیم کنن خونه بخره گرفتار شدم بچه ها با مامانم ارتباط خاصی ام باهاش ندارم ۳ ماه یه بار میرم خونشون ولی تلفنی حرفایی بهم میزنه که حالم بد میشه
