نه بابا تو خیابون تو ایستگاه خط واحد بودم یه عالمه ماشین و آدم دورو اطراف بود اولش با ماشین اومد صدام کرد نگاه نکردم یه پیرزن هم کنارم بود بعد دیدم رفته برام گل خریده و التمااس میکرد که ازش بگیرم و من هی پسش میزدم هی میگفت توضیح میدم توضیح میدم
نمیدونم قصدش چی بود ولی ترسناک بود واقعا🥲
ولی باید هواسم باشه تو کوچه میرم تنها نباشم