سلام خوبید خیلی حالم بده گفتم بیام اینجا درد دل کنم.ما با داداشم اینا تو یه ساختمونیم ما طبقه بالا هستیم امروز عصری دخترن سراسیمه اومد گفت مامان مامان بیا رفتم دیدم زن داداشم و بچه هاش آماده شده بودن برن جایی و داشتن کفش میپوشیدند مثل اینکه.داداشم دم در تو ماشین منتظرشون بود دقیقا نفهمیدم ماجرا چیه وقتی رسیدم از بالا نگاه کردم دیدم زن داداش با مشت میکوبه تو پشت وکمر دخترش وهی بهش فحشای بد میده خیلی معذرت میخوام بهش میگفت بی پدر پدرسگ 🙊وبچه طفلک برا اینکه ما یا باباش متوجه نشیم بی صدا گریه میکرد و اشکاشو پاک میکرد من فقط از بالا دیدم واکنشی نشون ندادم اومدم تو ولی داغونم از عصر تا الان دارم دیوونه میشم نمیدونم چکار کنم قیافه بچه از جلو چشمم نمیره 🥹🥹
نمیتونی به برادرت بگی ولی قسمش بدی آشپب درست نکنه و ی جوری بچه و مادرش رو زیر نظر بگیره
نه مطمئنم واکنش نشون میده خیلی رو بچه ها .میترسم دعواشون بشه که مطمئنم میشه من ده ساله میبینم که رفتاراش گاهی با بچه ها مناسب نیست ولی نمیتونم حرفی بزنم .البته نمیگم مادر بدیه به دختراش خیلی از همه نظر میرسه ولی گاهی مثلا دو سه روزی یه بار میبینم داد های وحشتناک میزنه سرشون .که دختر من کلاس هفتمه میترسه گوشاشو میگیره
کلمات تحقیر آمیز به کار میبره مثلا بی عرضه ای بی لیاقتی آشغال کثافت و......من خیلی میشنوم دیگه توان ندارم .نمیگم من خیلی خوبم بالاخره مادرا هم انسانن گاهی تحملشونو از دست میدن ولی ایشون دو روزی یه بار اینقد شدید دعوا میکنه به نظرم زیادیه