شوهرم هر پنج شنبه بهم میگه برو خونه مامانت اینا ک با رفیقام بشینم اگه نرم دعوا و بحثه تا چن روز دیروز ظهر پنج شنبه رفتم خونه مامانم اینا چون قرار بود یکی از دوستاش از راه دور بیاد خلاصه شب خونه مامانم اینا موندم قرار بود ظهر بیاد دنبالم ک بهانه اورد رفیقم خوابه نمیشه بیدارش کنم درصورتی ک قبلش بهم گفت دارم میام خودمم حوصلم سر رفته بود خونه مامانم اینا کلافه بودم گوشی رو قطع کردم چن بار زنگ زد گفت دم در خونه مامانت اینام بیا تا بریم با عصبانیت منم گفتم مگه رفیقت خواب نیست صداشو برد بالا منم گفتم نمیام تو هم برو رفیق بازی اومدم خلاصه منو رسوند خونه
ک خواهرشوهرم زنگ زد عصبی بودم با بی حوصلگی جواب دادم ک اون گفت عهههههه خوااااابی (طلبکارانه) گفتم نه عصبی ام از دست داداشت این وسط اینم میخواست بیاد منو پذیرای خودشو بچه هاش باشم و چون اخلاقای برادرش رو میدونه و بار ها قهر بودم و یبار هم بهم زنگ نزده دیگه دلم ازش پر بود گفتم شما ها فقط روزی ک اومدین خواستگاری خانوادش بودین دیگه الان هیچ خانواده ایی نداره باهاش حرف بزنه خلاصه خدافظی کردیم
یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.
من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.
تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.
از روی ناراحتی بود اگر درک دارن که نه ولی یروز که حالت بهتر بود دعوتش کن باهاش حرف بزن بگو دلیلشو.
جوری شده بخاطر رفتارای شوهرم خوشم نمیاد اونا رو ببینم چون هر وقت قهر بودم دیدم اونا ذره ایی براشون مهم نیست زندگی خودشونو دارن هر وقت ک خوب بودیم اومدن سمتم
هیچی بهش گفتم باید بمونی پیش من گریه فلا اوه مال من بذاره حتی فحش هم میداد الان خیلی بهتر شده من گریه میکردم خودمو چندباری زدم چندبار گفتم جن دیدم میترسم شبای ک سرم داد میزد الکی خودمو میزدم ب تشنج نصف شبا یبار رفتم دو شب رو بالا پشت بوم نشستم با پای لخت صدای پاهاش کاومد خودمو انداختم رو دیوار جیغ داد زد من مثلا میخواستم بگم تو حال خودم نبودم از این چرتو پرتا 😂😂😂😂 بخدا میره سر کار نیم ساعت هم بیمار میشه میاد پیش من