2733
2734
عنوان

تجربه های مهدکودک (مامانهایی که کوچولوهاشون رو مهد می زارند)

| مشاهده متن کامل بحث + 201738 بازدید | 1024 پست
سلام عسل جان
خیلی هم خوبه که پسر گلت شیر خشک شروع کرده،اینجوری راحت از سینه می گیریش و بچه اذیت نمیشه.منم الان اگه به اوایل بچه داریم برگردم با شیرخشک بچمو تغذیه می کنم.اینهمه زحمت داره،اونوقت تا هر چی میشه،همه باهات دعوا می کنند که چی خوردی که بچه ناراحته.ماشاا.. ملت همه قاضی اند و فقط می خوان که یکی را محکوم کنند.بازم خدا را شکر که شیشه می خوره.آره بچه ها لیوان خیلی دوست دارند. سلامت باشید
یاسی جونم
مگه چقدر استحقاقی طلب داشتی که یک ماه مرخصی گرفتی؟ یعنی بعد از 6ماه اصلا شروع بکار نکردی ؟ رادین کوچولو از کی می ره مهد ؟
من شنیدم تا 6ساعت تو دمای اتاق می مونه
پرفسور سلطانزاده تو برنامه خانه فیروزه ای که کانال 3صبح پخش می کرد گفت غذا نی نی را تا 48ساعت می شه در یخچال نگه داشت . چند بار اتفاقی اون برنامه رو دیدم اورده بودنش رجع به تغذیه نی نی صحبت می کرد و هربار هم یه غذا نی نی اموزش می دادند
من احتمالا حریره بادام رو هرصبح درست می کنم و سوپ رو از شب قبل


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

سایه جون من بیست روز مرخصی گرفتم 5شنبه ها هم تعطیلم سرکار هم نرفتم شوهرم امروز رفت تامین اجتماعی واسه حقوقم گفتند موردی نداره فقط به اداره یاداوری کنم که این ماه اسم منو جز بیمه شده ها رد کنند حقوق باقیمانده ماه خودبخود به حسابم واریز شده بود من 24 مرداد میرم سرکار متاسفانه رادین به شیر گاو حساسیت داره و سرلاک نمی تونم بهش بدم دکتر گفت فعلا هم حریره ندم
سلام مامانای عزیز منم 21ساله شاغلم (دبیرم) میدونم شرایط کاری من نسبت به شما آسون تره اما 25سال تو غریبی وتنها بودم 3تا بچه دارم پسرم 21سالشه و دو دختر پشت سرهم 12و11ساله هم دارم ضمنا همسرم هم موقعی که بچه ها کوچک بودن دائم ماموریت بود همیشه ماموریتهاش هم بالای 3ماه بود اما با این حال چون به شدت معتقد به استقلال مالی واجتماعی زنان بودم به تنهایی فرزندانمو بزرگ کردم پسرمو از 10ماهگی اما دخترارو ا5ماهگی مهد گذاشتم سختی داره اما مزیتهاش هم خیلیه الان هم پسرم دانشجوی و دخترام دارن ابتدایی رو تموم میکنند بچه هام هم از 5ماهگی شیر خشک خوردن هیچ مشکلی هم پیش نیومد الان که فکر میکنم چند سال دیگه بازنشسته میشم کلی غم تودلم میاد .....اینهارو گفتم تا بدونید هر کار کنیم بزرگ کردن بچه سخت اما شیرینه سخته چون مریضی دارن گریه کردن دارن و...همین پسرم وقتی مهد میرفت از اول مهر تا آخر مهر باگریه ازمن جدا میشد اما حالا مردشده هیچی هم یادش نیست براش که تعریف میکنم میخنده شیرینه وقتی میبینی بچه ت بزرگ شده برای خودش درس خونده به ثمر رسیده ضمنا خیلی راحت میتونی بهش کمک کنی مخصوصا از نظر مالی کلی هم خودت هم فرزندت ذوق میکنه .......بهر حال به توانایی های خودتون اعتماد کنید .....برای همه شما آرزوی موفقیت دارم
2742
یاسی جون
من مرخصی ام تا اخر تیر ماه بود
مرداد رو هم نمی رم سرکار
پس نمی شه واسه مرداد اسم منو واسه بیمه رد کنند درسته ؟
چون شما از 24 مرداد می ری سرکار می تونند اسمت رو واسه مرداد ماه واسه بیمه رد کنند
رادین کوچولو الان چند ماهشه ؟
از کجا می شه فهمید که نی نی الرژی داره ؟
شروین از 5ماهگی به این ور در طول روز خیلی کم شیر می خوره شبها بهتر می خوره
حریره و سرلاک هم چند تا قاشق بیشتر نمی خوره
سلام بچه ها
من بچمو بالاخره گذاشتم مهدامید فردا. ولی تو هفته اول سرماخوردگی خیلی بد خورد با خودم گفتم خوب بچه ها مریض میشن دیگه. ولی تو هفته دوم هم اسهال و استفراغ شد هم عفونت ادراری بچم تا 3روز بیمارستان بود انقدر از دست مهد ناراحت بودم که نگو اخر هم تصمیم گرفتم دیگه مهد نذارم وقتی باهاشون صحبت کردم میگفتن که بچمو هر بار موقع تعویض پوشک میشستن ولی دروغ میگفتن اگه میشستن پس دستمال مرطوب چرا از من گرفتن خلاصه انقدر عصبی شدم که نگو .وقتی وسایل بچمو ازشون گرفتم با دیدن شیشه شیر بچم اشکم درومد مثلا ضدعفونی کرده بودن شیشه شیرو ولی انقر جرم رو شیشه داشت که اصلا فکر نمیکنم که با اب خالی هم شسته باشنش عروسکای بچم تماما در عرض یک هفته کثیف شده بود و روش مایه خط چشم و لوازم ارایش ریخته شده بود خدا میدونه چی کار با بچم کرده بودن اون موقه بچه من تمام اینارو دهنش میکرده تازه تمام وسایل بچم که موقع ثبت نام ازم گرفته بودن بهمبر نگردوندن و گفتن همینا بوده ودر طول یکماه من فقط 10روز بچم بردم و از شهریه هیچی بهم برنگردوندن من که حلالشون نمیکنم به نظرتون این همون نظمیه که مدیر مهد ازش حرف میزد
فقط میتونم بگم متاسفم
ای کاش این اطلاعاتو قبل از اینکه بچمو مهد بزارم داشتم تا بچم انقدر لاغر و مریض نشه چون با اینکه 10روز از مریضیش میگذره ولی هنوز خوب نشده و اثارش مونده

تاران جونم
خوبی
ما قبلا با هم بودیم یادت هست که مامانهای بهمن ماهی
حالا فرصت شد می ام تو کلوپ
واقعا متاسفم که مانلی کوچولو اینجور شد

به قول مامان نیکا تعهد اونها مهمتر از دک و پزشونه
اما ما که چندان قدرت مانور نداریم تو انتخاب

آخه یه بدبختی دیگه داریم اینه که درست موقع دندون دراوردن بچه ها و کسب مهارتهای جدیدشون مجبوریم اونا رو بزاریم مهد

تو بلاخره چیکار کردی ؟ مادرت هم که شاغل بود ؟ الان مانلی رو کجا می زاری ؟
2738
سلام.
من امروز که مطالب این تاپیک رو خوندم خیلی روحیه ام بهتر شده. مرسی که تجربه هاتون رو در اختیار بقیه میگذارید.
دختر من آرشیدا 15 بهمن دنیا اومد.من از اول مرداد اومدم سر کار.من اهواز زندگی میکنم. مامانم هم شهرستان هستش.این چند روز خواهرم با بچه هاش لطف کردن اومدن خونمون که صبح نخوام آرشیدا رو بیدار کنم .تصمیم دارم تاآخر تابستون آرشیدا رو مهد نزام.فعلا دارم بررسی میکنم ببینم مهد بره بهتره یا پرستار براش بگیرم. نمی دونم کدوم بهتره.اما امروز فکر کنم با خوندن تجربیات شما یک کم ترسم از مهد کمتر شده.
تاران جان و سایه جون منم قبلا همیشه به کلوپ مامانای بهمنی سر میزدم.اما چون خیلی بد حال بودم حوصله نوشتن نداشتم. فقط مطالبتون رو میخوندم و کمابیش باهاتون آشنا هستم.اسفند ماه هم به کلوپ مامانای بهمنی دعوت شدم.اما چون تا امروز اینرنت در اختیارم نبود نتونستم وارد کلوپ بشم.الان فکر کنم از کلوپ حذف شدم.میشه منو یک بار دیگه به کلوپ دعوت کنید؟
سلام سایه جون
بالاخره تصمیم گرفتم بزارم پیش مامانم
مامانم مانلی و با خودش میبره چون فقط 2یا3ساعت سرکارش میمونه بعدش هم خونست درضمن مل کار مامانم تو کوچشونه و اصلا مشکل راه نداره
فکر کنم این بهترین حالت باشه
خودمم میام تو کوچه مامانم اینا تا مشکل مسیر و نداشته باشم
بچه ها سلام
من یه سوال دارم
به نظر شما از یک ساعت شیردهی صبح ها استفاده کنیم بهتره یا عصرها
البته مزایایی داره هر کدوم :
مثلا با توجه به اینکه اکثر بچه ها شب ها دیر می خوابن یک ساعت دیرترصبح هم غنیمته بویژه زمستونها
چون اکثر رئیس روسا صبح ها کمی و فقط کمی دیر می ایند و جلسه ها هم معمولا 9به بعد تشکیل می شه ؛ نبود ادم تو اداره کمتر به چشم می اد
عصرها معمولا چون همه تو اداره هستند ممکنه کار ارجاع کنن یا .. و به هر حال مواردی پیش بیاد که ادم نتونه یک ساعت زودتر بره
بعد اگه ادم ساعت 9بچه رو بزاره تو مهد شاید بشه هفته های اول که ممکن لازم باشه ساعت نهار اداره یه جورایی بره به بچه سر بزنه
اما از طرف دیگه عصرها یه ساعت زودتر هم غنیمته چون به هرحال صبح که باید بیاییم بیرون . تازه صبح ها ممکنه بچه ها بخوابند تو مهد و کمتر اذیت شند


تجربه شما چه جوره؟؟؟

ایرن جون

تو از یک ساعتت چه جوری استفاده می کنی ؟ ارتمیس کوچولو خوشگل بلاخره راه افتاد؟
تو مهد گفتند ما ساعت 9صبحانه می دیم ساعت 1نهار و بعدازظهر سرلاک و مهم نیست که شیشه نمی گیره . گفت معمولا مادرها ساعت 11 می ایند واسه شیر دادن اما من ساعت 11 نمی تونم برم
مدیر مهد می گفت شنیده امسال ماه رمضون ساعت کاری شاید بشه 8تا1 (پارسال 9تا2بود ) نمی دونم حالا
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   رستا۷۰۹  |  2 ساعت پیش
توسط   عطرخدا  |  2 ساعت پیش