2752
2734
عنوان

تجربه های مهدکودک (مامانهایی که کوچولوهاشون رو مهد می زارند)

| مشاهده متن کامل بحث + 202142 بازدید | 1024 پست


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

سلام مامان خانوما
من ساعت شیرم رو نیم ساعت صبح استفاده میکنم نیم ساعت بعد از ظهر . چون دلم نمیخواست باران جزو اولین بچه هایی باشه که تحویل میشه و دلش بگیره . البته از یه ماه دیگه ساعت شیرم تموم میشه و طفلکی باید زودتر بره . بدیش اینه که زودترین ساعت تحویل شون 7:20 و ساعت کاری من 7:30 . طفلی مجبوره بشه اولین یا دومین بچه .
2731
من مامان باران هستم . باران 17 روز دیگه 23 ماهه میشه و از 17 ماهگی هم میره مهدکودک . تا حالا تو کلاس شیرخوار بوده و کم کم داره میره کلاس نوپا . من صبح ها باران رو ساعت 8 تحویل میدم و 4 تا 4:15 هم میرم دنبالش .
میشه بگین برای نی نی ها میان وعده چه چیزایی میزارین ؟ آخه دخی ما بدغذاست . هرچیزی رو هم نمیخوره .
مامان ایلیا جونم
نگران نباش
کم کم درست می شه
میلش بکشه حتما می خوره

قربون این ارتمیس کوچولو که در تلاش واسه راه افتادنه

مامان باران جون
دخملی تو که دیگه خانمی شده واسه خودش . از لحاظ مهد گذاشتنش هم دیگه خیالت راحتتر می شه چون به سنی رسیده که مامانهای خونه دار هم بچه هایی انقدری شون رو می زارن مهد
سلام
مامانهای عزیز و با تجربه من یک سوال داشتم ، پسر من هفت ماهش هست ، دو هفته می شه که جوجمو برای دو تا سه ساعت می زارم مهد اما خیلی خیلی گریه می کنه هر پنچ دقیقه یکبار بهش سر میزنم و می بینم داره گریه می کنه و ارومش می کنم تا از اتاق میام بیرون صدای گریه ش بلند می شه ترا خدا منو راهنمایی کنید جیگرم براش کباب می شه وقتی اشکهاشو می بینم
سلام به تمام مامان های عزیز و دوست داشتنی: من تمام پست ها رو از صفحه اول خوندم و اگه بدونید چقد آروم و دلگرو شدم. من هنوز مامان نشدم و 3 سال و 9 ماهه که ازدواج کردم و شاید از مهمترین دلایل باردار نشدنم این بود که به دلیل شاغل بودنم نمی دونستم بعد از 6 ماهگی نی نی رو برای نگه داری کجا بذارم. مادر خودم خانه داره ولی دلم نمی اید پیش اون بذارم چون با خودم فکر می کنم که مامان های ما زمان خودشون ما رو بزرگ کردن و در هر سنی برای موفقیت ما زحمت کشیدن. من 1 خواهر و یک برادر هم دارم که الان خدا رو شکر اون ها هم بزرگ شدن و برادرم که آخری بود، تا پارسال کنکور داشت و خودتون که می دونید شرایط کنکور چطوریه! همه خانواده درگیر می شن! حالا که اونم قبول شده و مامانم می خواد یه نفس راحتی بکشه من بیام یه نی نی کوچولو بدم بهش!؟ با خودم فکر کردم خیلی بی انصافیه! البته می دونم که اگه من ازشون خواهش کنم هیچوقت نه نمی گن ولی واقعا دلم نی اد. از طرفی مادر همسرم هم بنده خدا پا درد و کمر درد شدیدی داره که نمی تونم از ایشون هم خواهش کنم. خلاصه به دلیل تمایل شدید همسرم و خودم الان تصمیم به بارداری دارم و در حال برنامه ریزی برای نی نی دار شدن هستم ولی تا امروز هنوز بزرگترین دغدغم نگهداری نی نی بود تا اینکه این تاپیک رو خوندم و واقعا خیالم راحت شد و از اینکه می بینم مامان های دیگه هم شرایط من رو دارن بی نهایت خوشحالم و انقدر خیالم راحت شد که نگووووووو! راهنمایهاتون عالی بودن و خیلی کمکم کردن و من حتما میرم دنبال یه مهدی که خوب باشه و نزدیک به محل کارم. البته محل کار و خونه من به هم نزدیکه و من حداقل از این نظر راحتم. قربون همه شما مامان های عزیز باز هم ممنونم
پریناز جونم
سلام
من چون هنوز تو مرحله عمل قرار نگرفتم دقیقا نمی دونم چه کاری بهتره اما تجربه بچه ها رو که خوندم همه اونا اوایل با این شرایط درگیر بودند تا عادت کردند . شاید بهتر باشه وقتی می زاریش یه نیم یکساعتی اونجا بمونی تا با حضور تو به قیافه مربی ها عادت کنه .
قبل از مهد ، با دیدن غریبه ها غریبی می کرد ؟ یا راحت بود ؟

سامی جونم
خوشحالم که خیالت راحت شد به هر حال خیلی ها این شرایط رو دارند و الزاما صرف مهد رفتن باعث اسیب بچه ها نمی شه اگه اینط.ره پس بچه هایی که تو خونه اند باید صاحب همه کمالات باشند

یاسی جون
تو مهد که سرمانخورده شاید تو خونه هم بود می خورد حالا ایشااله تا شنبه خوب می شه . بچه اند دیگه این اتفاق ها پیش می آد . دوره اصلی سرماخوردگی اش تا اون موقع تموم می شه
سلام بچه ها سلام سایه جون دلم براتون تنگ شده بود
من از زمانی که اومدم توی این سایت و مثل خودم را دیدم خیلی اروم شدم
الانم دخترم 2 سال و نیمش است و خدا را شکر عاشق مهده

پریناز جون مجبوریم که بذاریمش تا عادت کنه حتی در 6 سالگی هم گریه میکنه
از اول اشتباه کردی نباید بری ببینیش اونوقت میفهمه که می تونی همه اش بیائی

بذارش برو و بهش بگو شیرت را که خوردی می ام
و به مهد هم بسپر که اخرین غذائی که بهش میدن شیرش باشه
یا یه چیز دیگه .....
به خدا قسم راحت عادت میکنه مگه ما نکردیم
اروم باش
هر چند که برای ماها سالها وقت و .... زمان می خوا تا اروم بشیم
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز