مادرشوهرش زنگ زد بهم گفت بیا دمپایی خریدم اونو ببین منم با شوهرم رفتم دیدم بلهههه دمپایی خریده به چه خوشگلی بعد ناهار آبگوشت داشتن وقتی مادرشوهرم رفت دمپایی شو بزاره جا کفشی در یک لحظه پریدم آشپز خونه و از حریم کللللللی فلفل ریختم تو ابگوشتشون.ببخشید دیگه نمیشد یه جمله باشه یه متن شد خخخ
[QUOTE=48351428]مادرشوهرش زنگ زد بهم گفت بیا دمپایی خریدم اونو ببین منم با شوهرم رفتم دیدم بلهههه دمپایی خریده به چه ...[/QUمادرشوهرم.از حرصم .اینا رو غلط تایپ کرده بودم