ماجرای اونا ک خیلی طولانیه
خلاصشو بگم زن و شوهره بحث داشتن ی روز خانومه میاد خونه مادرشوهر از دعواهاسون نیگه بی احترامی هم میکنه از اون موقع شوهرشم دیگه پنهان نکرد دعواهاشونو جزئیات زندگی رو دیگه بع اون راحت میگفت تا قبلش همش از خانومش دربرابر خانوادش طرفداری میکرد بعدش دیگه نه حتی بدش رو هم میگفت و ...