بچه ها پریروز یه خانومه اومد آیفون رو زد چون آیفون خرابه درو زدم وشال گذاشتم برم حیاط ببینم کیه که یه خانومی اومد داخل و شروع کرد به حرف زدن که آره من خیاطم تا الان تو خونه کار میکردم و الان تازه یه مغازه زدم وقت نکردم برم رگال بگیرم که کارامو آویز کنم میشه بند رختت رو بهم قرض بدی تا شب برات میارم منم انگار هزارنفری دارن بهم میگن بده بندرخت رو و دادم بعد رفت تو کوچه کوچه به یه خونه اشاره کردو گفت من طبقه دوم اینجا زندگی میکنم منم هیچ کدوم از همسایه هارو نمیشناسم برای همون باور کردم از وقتی زنه رفت من مشکوک شدم بعد امروز رفتم آیفون همون واحد رو زدم گفتن اشتباهه حتی ساختمان های دوطرفه اون خونه هم رفتم ولی هیچکس خانومی با اون اسم نمیشناخت
واقعاته سادگیو فهمیدم اینکه نمیتونم نه بگم لعنت به من
اون بند رخت رو سه سال پیش۴۰۰خریدم الان ۱۲۰۰تومنه
توروخدا اگه شماها موقعیت مثل من گیر کردین روراست بگید نه
خداروشکر شوهرم غرغرو نیس فقط تنها چیزی که گفت همین بود که گفت یاد میگیری نه بگی و به کسی اعتماد نکنی از این به بعد و همش روز اول سعی میکرد بهم دلداری بده که طرف برمیگرده ولی حیف بدجور چشمم دنبالشه